سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش برای کسی که بدان عمل می کند، مایه رشد است . [امام علی علیه السلام]

امامت یا وراثت؟!!!

ارسال‌کننده : نمازگزار در : 86/10/7 1:26 صبح

بِسمِ ربِّ العَلی

سلام! در عید الله اکبر عید سعید غدیرخم قرار داریم. بهتر است به این بهانه کمی دقیق تر به یکی از جنبه های امامت، نظری بیندازیم.

ترتیبی که در امامت حضرت علی(علیه السلام) و فرزندانش قرار دارد، ممکن است برای بعضی این گمان را برانگیزد که نظام امامت، وراثتی و خانوادگی است و معیار این است که فلانی، پسر فلانی و نوه فلانی است، بنابراین داشتن یک نسب این چنینی برای رهبری نظام و زمامداری کافی است.

در پاسخ باید گفت : اصل برگزیدن و برتری دادن الهی، در مورد بعضی اشخاص، خاندان ها و قبایل قابل انکار نیست و در قرآن مجید و احادیث نیز به آن تصریح شده است. مانند: انَّ اللهَ اصطَفی آدَمَ وَ نوحاً و آلَ ابرهیمَ و آلَ عمران علی العالَمین* ذُرّیّةً بَعضها مِن بَعض(‏‏آل عمران / 33 و 34) این گونه آیات که برگزیدگی بعضی از بندگان بر برخی دیگر از آن ها استفاده می شود، بیش از اینهاست. احادیث شریفه ای نیز که در این باب آمده اند و همچنین متون زیارات معتبره ،‏مثل زیارت جامعه کبیره، قابل تاویل و توجیه نیست.

در حقیقت بعضی تصور می کنند که نفی برخی مواهب الهی از اهل بیت(ع) مواضع آن بزرگواران در امور فردی،‏اجتماعی ،‏سیاسی و ... را محکم تر و ارزش کارها و خودداری آن ها از گناه را بیشتر می سازد،‏ و مناسب تر می دانند که این بزرگواران را با افراد عادی از جهت میزان درک و شعور برابر بدانند (!) و عنایات خدا را برآن ها که یک امر حقیقی است، ‏قبول ننمایند و در نهایت مدد غیبی و اعانت مستقیم الهی را که از انبیاء و نصرت دین آن ها به عمل آمده، و رشته آن تا امروز و تا روز قیامت امتداد یافته است، منکر شوند و یا به حساب نیاورند ولی این حقایق قابل انکار نیست  چون مسائل دینی قابل تفکیک از یکدیگر نمی باشند و آیات قرآن در کل محتوایی دارد که مورد قبول مسلمانان ( توجه کنید: مسلمانان) است. بنابراین مساله امامتِ ائمّه(ع) یکی پس از دیگری به اختیار الهی است و با وراثت عادی تفاوت دارد و هرگز در گزینش امام ، فرزند امام بودن معیار نیست و صرف اینکه اهل بیت متوالیاً به مقام امامت اختصاص یافته اند،‍‏ دلیلی بر این معیار نیست.

این گزینش الهی بر معیارهای اصیل واقعی و معنوی استوار است که اگر هم بر آن ارث و میراث اطلاق شود، ‏منظور نه ارث و میراث عادی است چون ارث ومیراث عادی به واسطه ارتباط جسمی تعلق می گیرد ولی وارث امام بودن،‏به علت ارتباط معنوی و روحی و علائق فکری با اوست.

به همین دلیل است که در برخی زیارت نامه ها ائمه را با نام  (یا وراثَ موسی کلیم الله) و یا ( یا وارثَ عیسی روح الله) می خوانیم در حالی که

ائمه (ع) هیچ ارتباطی در سلسله نسب با آن بزرگواران ندارند ولی ائمه وارث علم و دعوت و هدایت و امامت آن پیامبران هستند.

***********************************

جزئیات چگونگی برگزاری مراسم ویژه عید سعید غدیرخم را اینجا بخوانید و اگه تونستید، تشریف بیارید!

یاعلیالتماسدعا




کلمات کلیدی :

شیخ بهلول

ارسال‌کننده : موذّن در : 86/9/22 4:38 عصر

بسم الرّب

سلام رفقا، الوعده وفاء، اگر یادتون باشه قرار داشتیم هر هفته از خاطرات یکی از بزرگان برایتان بنویسیم ولی چند روزی به تاخیر افتاد. انشاالله از این هفته  با مطالب جدید در مورد زندگی و سیره علمای بزرگ در خدمت شما خواهیم بود.

قبل از اینکه مطلب این هفته را بنویسم دیدم بد نیست کمی در مورد ماهی که در آن قرار داریم برایتان بگویم .

 رفقا، این ماه بنابر فرمایش پیامبر (ص) از بهترین ماههاست و مخصوصا روزهای دهة اول آن از بهترین روزهاست و حتی بنابر فرمایش ایشان روزهای این دهه از روزهای ماه رمضان هم بافضیلت تر و باارزش تر است . عبادت در این روزها بسیار تاکید شده و ثواب آن چندین برابر می باشد. بسیاری از بزرگان این دهه را پله صعود انسان به سوی حق تعالی بیان کرده اند و فرمودند همه می توانند با مراقبت و انجام عبادات ذکر شده در این روزها، با ثواب حاجیان در حج شریک شوند که یکی از اعمال آن همان نماز 2 رکعتی  مخصوص این شبهاست که در اعمال ذیحجه مفاتیح به آن اشاره شده است.

 اگر کسی مرد عمل است باید این فرصت  را غنیمت شمرده و کمر همت ببندد و با توسل به خود معصومین و مدد جستن از آنها به سوی کمال قدم بردارد و در این ایام با تزکیه نفس  و مراقبت از زبان و چشمان، خود را برای روز عرفه آماده کند تا در آن روز بتواند کنار حاجیان در عرفات باشد.

 حال اگر می خواهید بدانید که اولیای خدا در این روزها و بلکه در تمام ایام زندگی چه کرده اند که به این مقامات دست یافته اند از زبان شیخ محمد تقی بهلول که یکی از مقربان درگاه خداوند و از عرفا بودند مطلبی را بیان می کنم تا بدانید که آنها با چه کلیدهایی درهای رحمت را بسوی خود باز کرده اند و پله های صعود را یکی پس از دیگری پیموده اند :

ایشان می فرمودند:

من در تمام عمر یک عمل را ترک کرده ام و اصلا انجام نداده ام  و یک عمل را اصلا ترک نکرده ام و تحت هر شرایطی به جا آورده ام و از این دو کار برکات زیادی دیده ام آن را به همه سفارش می کنم : چیزی را که ترک کرده ام و اصلاَ انجام نداده ام، دروغ است  و آن که ترک نکرده ام و همیشه به جا آوردم نماز شب است.

به امید آن روز که انتظارش شیرین است....




کلمات کلیدی :

نگاه

ارسال‌کننده : موذّن در : 86/9/5 12:4 عصر

پیامبر اکرم (ص) می فرمایند:

ما مِن مُسلمٍ یَنظُر امرأةً اوٌلَ رمقة ثمٌ یغضٌُ بصرَه الٌا احدثَ الله تعالی له عبادة یَجِدُ حلاوتها فی قلبه

هیچ مرد مسلمانی نیست که نگاهش به زنی بیفتد و چشم خود را پایین اندازد مگر اینکه خدای متعال به او توفیق عبادتی دهد که شیرینی آن را در دل خویش بیابد.




کلمات کلیدی :

ولایت از زبان کریمه اهل بیت(س)

ارسال‌کننده : نمازگزار در : 86/8/18 3:12 عصر

                                             به نام خدا

سلام علیکم ! یکی از مسلمات زندگی حضرت معصومه( سلام الله علیها)این است که ایشان از راویان معتبر حدیث بوده اند و به همین دلیل یکی از القاب ایشان، محدّثه است. خوب است متن چندتا از این احادیث را با هم مرور کنیم؛ (در این احادیث از نام بردن تک تک راویان صرفنظر کرده ایم) و درپایان به یک نکته که در تمامی این احادیث مشترک است، اشاره کنم:

1.      حضرت معصومه( سلام الله علیها) با چند واسطه از حضرت زهرا (سلام الله علیها) نقل می فرمایند که حضرت زهرا (سلام الله علیها)خطاب به مردم معاصر خود، فرمودند: "... آیا فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله را در روز غدیر به فراموشى سپرده‌اید که فرمود: هر که من مولاى اویم، پس على مولاى اوست... و سخن دیگر رسول خدا صلی الله علیه و آله را؛ تو (اى على!) نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسى علیه السلام هستى؟! "

2.      حضرت معصومه( سلام الله علیها) از حضرت زهرا(سلام الله علیها) و ایشان از لسان مبارک رسول الله صلی الله علیه و آله نقل فرموده اند: "من کنت مولاه فعلى مولاه"(9) ؛ هر که من مولا و رهبر او هستم، على رهبر و مولاى اوست."

3.      حضرت معصومه( سلام الله علیها) از فاطمه زهرا سلام الله علیها دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل فرموده اند که فرمود: " از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که مى‌فرمود: وقتى در شب معراج به آسمان برده شدم، داخل بهشت گردیده، قصرى از مروارید سفید و درخشان مشاهده کردم. درى داشت که بر آن پرده‌اى آویزان و با تزیین به مروارید و یاقوت درخشندگى پیدا کرده بود. چون سرم را بالا بردم، دیدم بر آن در نوشته شده است: "لااله الاالله، محمد رسول الله، على ولى الله" و بر آن پرده: "خوشا، خوشا به مثل شیعه على" جبرئیل گفت: در روز قیامت همه مردم برهنه پا و عریان محشور مى‌شوند مگر شیعیان على. و همگى به نام‌هاى مادرانشان فراخوانده مى‌شوند مگر پیروان على که به نام‌هاى پدرانشان خوانده مى‌شوند. به دوستم جبرئیل گفتم: این براى چیست؟ گفت: زیرا آنان على را دوست داشتند، حلال زاده‌اند.

4.      در روایتی دیگر حضرت معصومه( سلام الله علیها) از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله مى‌فرماید: "آگاه باشید، هر کس با دوستى آل محمد بمیرد، شهید مرده است!"

5.      حضرت معصومه( سلام الله علیها) از فاطمه دختر امام حسین(سلام الله علیهما) نقل می فرمایند که: "وقتى حسین علیه السلام از مادرش متولد شد، پیامبر صلی الله علیه و آله به اسماء فرمود: عمه! فرزندم را نزدم بیاور. من عرض کردم: اى رسول خدا! او را پس از ولادت پاکیزه نکرده‌ایم. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: عمه! تو مى‌خواهى او را پاکیزه کنى؟! خداوند تبارک و تعالى او را پاکیزه و از آلودگى‌ها منزه کرده است."

نکته ای که در این احادیث قابل توجه است این است که محور اصلی این احادیث دو موضوع است: اول ولایت و دوم مقام زنان برگزیده اسلام
در چهار حدیث اول می بینیم که این احادیث به اثبات ولایت امیرالمومنین(علیه السلام) می پردازند و این موضوع،  فضای سیاسی اجتماعی آن زمان را برای ما ترسیم می کند ؛ در زمانی که امام موسی کاظم (علیه السلام) در سال های پیاپی در زندان به سر می بردند، علویان دسته دسته کشته می شدند، تبلیغات فرقه های انحرافی در اسلام به حداکثر خود رسیده بود و ارتباط شیعیان با امام خویش تقریبا ناممکن و بسیار سخت بود، حضرت معصومه (سلام الله علیها) با تأسی از حضرت زهرا و حضرت زینب(علیهما سلام) به ترویج معارف ناب اسلامی پرداختند و همچون آن دو بانوی بزرگوار ، به حمایت از امامان زمان خویش همت گماشتند و از هر فرصت و زمانی برای این کار استفاده می فرمودند. یکی از این فرصت ها، مسافرت برادر از مدینه بود. با غیبت امام رضا(علیه السلام) در مدینه و همچنین ایشان برای ادامه حرکت برادر خود و با انگیزه دیدار برادر به قسمتی از بلاد اسلامی پای گذاشتند که در طول تاریخ از سرزمین وحی ( مکه و مدینه) دور بوده اند.

 در حدیث پنجم ایشان به مقام والای برخی زنان در اسلام می پردازند. در حقیقت در چهار حدیث اول هم حضرت معصومه(سلام الله علیها) احادیثی را از حضرت زهرا سلام الله علیها و فاطمه دختر امام حسین(سلام الله علیهما) نقل می فرمایند. ایشان باتائید بر این نوع از احادیث، نقش غیر قابل انکار زنان در ترویج و زنده ماندن ولایت را یادآوری می کنند و همچنین درسی به زنان می دهند که می توان در صف اول دفاع از ولایت ایستاد و در عین حال حجاب، عفاف و شخصیت خود را نیز حفظ کرد .
امیدواریم در روز میلاد کریمه اهل بیت(سلام الله علیها) که با خوش سلیقگی مسئولین فرهنگی به نام روز دختر نام گذاری شده است، بانوان این مرز و بوم از حضرت معصومه سلام الله علیها درس بیاموزند.

یاعلیالتماسدعا




کلمات کلیدی :

خوب کتاب بخوانید!

ارسال‌کننده : نمازگزار در : 86/7/24 9:53 صبح

                                                           به نام خدا

سلام! الآن نمی خوام روش های مطالعه رو براتون نام ببرم یا بگم که آمار مطالعه در ایران خیلی پایینه یا این که به این دلیل و به اون یکی دلیل، کتاب هنوز در خانواده ایرانی جا نیفتاده است. اتفاقا برعکس، می خوام بگم که مطالعه در خانواده های ایرانی خیلی هم زیاده(می گی نه؟ خب ادامه رو بخون)

فرض کنید دوستی از سفر آمده است و برای شما کتابی سوغات آورده است. این دوستتون به شما می گه که این کتاب  بسیار عالی است چون نویسنده آن دانشمندی است بسیار دانا( وخیلی باحال!) شما هم حتما در مطالعه این کتاب نهایت دقت رو به کار می برید و از هیچ کلمه و جمله ای در پاورقی و زیر عکس و رو و پشت جلد بدون توجه عبور نمی کنید. اگر جمله ای از این کتاب رو متوجه نشید ساعت ها و شاید روزها در موردش فکر می کنید و در صورت امکان ، از چند عالم دیگر سوالتون رو می پرسید.حالا اگه به شما یه کتاب دیگه بدن و بگن که این کتاب از فردی کم سواد است ، شما شاید اون کتاب رو سرسری یه نگاهی بیندازید و اگر سوالی براتون پیش بیاد، می گید که از بی سوادی نویسنده است!

حالا! نظام آفرینش یک کتاب بزرگ است که هر موجودی در آن جمله یا کلمه ای رو تشکیل میده. فرد خداشناس در پرتوی نور ایمانی که به خداوند دارد در یافتن اسرار و رازهای نهفته در این کتاب بسیار تلاش می کند چون نویسنده(بخوانید خالق) این کتاب رو موجودی حکیم، فهیم، خبیر و لطیف می دونه و اصلا به همین خاطر است که از مطالعه این کتاب، نه تنها خسته نمی شه بلکه لذت می بره( و علاوه براون، عبادت هم محسوب می شه) و اگر کسی در این کتاب تدبیر نکند، در حقیقت به نویسنده و خالق کتاب، ایمان ندارد و باید این بی توجهی رو به حساب عقیده این فرد گذاشت. حالا باید متتوجه شده باشید که مطالعه در ایران این قدر هم که می گن کم نیست بلکه شاید زیاد هم باشه!

آری! نور ایمان است که پویایی و نشاط زندگی را تضمین می کند. یاعلیالتماسدعا

           **************************************************

ازمدیر محترم وبلاگ هزار و یک نکته به خاطر زحمتی که در تهیه لوگو برای وبلاگ بوستان نماز تقبل فرمودند تشکر میکنیم و از خداوند توفیقات روزافزون ایشان را مسئلت می نماییم

 




کلمات کلیدی :

گول این احادیث رو نخورید!

ارسال‌کننده : نمازگزار در : 86/7/18 6:54 صبح

                           
                                  اللهم ارزقنا زیارة الحسین علیه السلام فی الدنیا و الآخره

سلام! می خوام امروز یک کمی راحت با هم حرف بزنیم؛ شاید آخرش یه چیزی یاد بگیریم.

اوّل: بهتر از من می دونید که اسلام، دین فطرت و احکام آن، فطری است. این موضوع چه در مورد مسائل اعتقادی و چه در مسائل عملی و رفتاری واضح است و ما هم معتقدیم که احکامی که پیامبران آوردند، همگی موافق با فطرت سلیم انسان است و با اون سازگاری داره.البته خوبش رو بخواهید حقیقت تعالیم انبیا بیدار کردن فطرت انسان است. در قرآن سوره شمس آیه هشتم، هم آمده است که:" قسم به جان آدمی و آن کس که آن را (آفریده و) منظّم ساخته و سپس فجور و تقوا(شرّو خیرش) را به او الهام کرده است"
دوم: هر جای دنیا که برید می تونید قبور بزرگان اون منطقه یا اون کشور رو پیدا کنید که برای اون ها مقیره ای ساختن و به یه نحوی بهشون عرض ارادت میکنن. یعنی زیارت قبور کسانی که بر گردن ما حق دارن، از جمله کارهایی است که نفس سلیم انسان از هر قوم و تباری که باشه، به اون رغبت داره و این هم به دلیل وجود میل باطنی است. (حتما فهمیدید که می خوام با توجه به فطرت انسان اجازه زیارت اموات رو صادر کنم!)

حالا یاد چی افتادید؟! هان؟! حتما اول یاد وهابی ها افتادید که از بیخ وبن زیارت رو حرام مطلق می دونن و بعد هم یاد فتواهای جدیدشون، درسته؟!! عجله نکنید. می خوام یه شبهه مطرح کنم؛ آماده اید؟!! احادیثی از پیامبر نقل شده است که زیارت قبور را منع فرمودند و البته سند این احادیث معتبر است.حال چی می خواهید بگید؟
!( چی؟ من منحرف شدم؟ وهابی شدم؟ نه خیر کمی صبرکنید)
قضیه از این قرار است که زیارت قبور در اسلام سه مرحله رو طی کرده است. مرحله اول مرحله ای بوده است که در اسلام مطابق با شریعت های قبلی، جواز زیارت قبور صادر شد و خب، هیچّی دیگه مسلمانان می رفتند زیارت! مرحله دوم هم مرحله ای بود که در آن زیارت قبور منع شد ( حدیثی هم که نقل شد از همان دوران است.) یه دلیلش هم این بود که اهل کتاب عقاید مشرکانه ای در زیارت اولیا خود دنبال می کردند و در صدر اسلام این کار ممنوع شد.مرحله سوم(*)، مرحله بازگشت به مرحله اول یعنی جواز زیارت بود. در مورد مرحله سوم یک حدیث نقل می کنم و
امیدوارم دیگه گول حدیث های مرحله دوم رو نخورید! (آخه خیلی خطرناکه!)
در مسند احمد ج 3 ص 237 آمده است که انس از پیامبر«صل الله علیه و آله وسلّم» نقل می کند: "همانا من شما را از زیارت قبور نهی کردم ولی الآن هر کس که خواست قبری را زیارت کند مانعی ندارد؛ زیرا این عمل باعث رقّت قلب می گردد و اشک را جاری می سازد و به یاد آخرت می اندازد، ولی چیزی که موجب خشم خدا می گردد را نگوئید."
----------------------------------------

*.از این احکام که با توجه به شرایط صدر اسلام، تغییر می کرد مثال های دیگری هم داریم مثل قبله و مسئله شراب و .

سوم : یاعلیالتماسدعا




کلمات کلیدی :

صلح امام حسن؛ چرا و چگونه ؟!؟

ارسال‌کننده : نمازگزار در : 86/7/5 5:59 عصر

مواد قرار داد امام حسن (ع) و معاویه(لعنه الله علیه) به زبان شهید مطهری(ره)

سلام !‏یکی از برگه های زرین تاریخ اسلام که در زمان امام حسن مجتبی(ع) رخ داد، صلح امام با معاویه بود. در ولادت امام حسن(ع)، چه خوبه که به این قضیه کمی توجه کنیم تا این اشتباه پیش نیاد که امام حسن می تونس ولی نخواس بجنگد!!! حال با دقت سخن روان و شیوای شهید مطهری را در این مورد می خوانیم و لذّت می بریم!

حال من مقدارى از مواد قرار داد را برایتان مى خوانم تا ببینید وضع قرار داد چگونه بوده است . مواد قرار داد را به این شکل نوشته اند :

1حکومت به معاویه واگذار مى شود بدین شرط که به کتاب خدا و سنت پیغمبر و سیره خلفاى شایسته عمل کند .

در اینجا لازم است مطلبى را عرض کنم : امیرالمؤمنین یک منطقى دارد و آن منطق این است که مى گوید من به خاطر اینکه خودم خلیفه باشم یا دیگرى ، با اینکه خلافت حق من است قیام نمى کنم ، آن وظیفه مردم است ، من آنوقت قیام مى کنم که آن کسى که خلافت را بر عهده گرفته است کارها را از مجرا خارج کرده باشد ، در نهج البلاغه است : و الله لاسلمن ماسلمت امور المسلمین و لم یکن فیها جور الا على خاصة  یعنى مادامى که ظلم فقط بر شخص من است که حق مرا از من گرفته اند ، و منهاى این سایر کارها در مجراى خودش است ، من تسلیمم ، من آنوقت که کارهاى مسلمین از مجرا خارج شده باشد، قیام مى کنم.

این ماده قرار داد این است و در واقع امام حسن اینچنین قرار داد مى بندد : مادامى که ظلم فقط به من است و مرا از حق خودم محروم کرده اند ولى آن غاصب متعهد است که امور مسلمین را در مجراى صحیح اداره کند من به این شرط حاضرم کنار بروم .

2پس از معاویه حکومت متعلق به حسن است و اگر براى او حادثه اى پیش آمد متعلق به حسین. این جمله مفهومش این است که این صلح یک مدت موقتى دارد ، نه اینکه امام حسن گفت دیگر ما گذشتیم و رفتیم ، این تو و این خلافت ، تا هر وقت هر کار مى خواهى بکن ، نه ، تا معاویه هست ، این صلح تا زمان معاویه است ، شامل بعد از زمان معاویه نمى شود ، پس معاویه حق ندارد براى بعد از زمان خودش توطئه اى بچیند : و معاویه حق ندارد کسى را به جانشینى خود انتخاب کند.

3 معاویه در شام لعن و ناسزاى به امیرالمؤمنین را رسم کرده بود . این را در متن صلحنامه قید کردند که باید این عمل زشت موقوف باشد :معاویه باید ناسزا به امیرالمؤمنین ولعنت بر او را در نمازها ترک کند و على را جز به نیکى یاد ننماید که این را هم معاویه تعهد و امضاء کرد . اینها روى على تبلیغ مى کردند ، مى گفتند على را ما به این دلیل لعنت مى کنیم که - العیاذ بالله - او از دین اسلام خارج شده بود . آدمى که اینجا امضا مى دهد ، لااقل این مقدار اتمام حجت بر اوشده که تو اگر على را یک آدمى مى خوانى که واقعا مستحق لعن است پس چرا متعهد مى شوى که او را جز به نیکى یاد نکنى ، و اگر مستحق لعن نیست و آنطور که متعهد شده اى درست است پس چرا اینطور عمل مى کنى ؟ ! که بعد ، این را هم زیر پا گذاشت و تا نود سال این کار ادامه پیدا کرد .

4بیت المال کوفه که موجودى آن پنج میلیون درهم است مستثنى است و تسلیم حکومت شامل آن نمى شود و معاویه باید هر سالى دو میلیون درهم براى حسن(ع) بفرستداین قید را کرده بودند براى همین که مى خواستند نیاز شیعیان را از دستگاه حکومت معاویه رفع کنند که اینها مجبور نباشند ، و بدانند اگر نیازى داشته باشند مى شود خود امام حسن وامام حسین مرتفع کنند .و بنى هاشم را از بخششها و هدیه ها بر بنى امیه امتیاز دهد و یک میلیون درهم در میان بازماندگان شهدایى که در کنار امیرالمؤمنین در جنگهاى جمل و صفین کشته شده اند تقسیم کند و اینها همه باید از محل خراج دارابجرد تأدیه شود . دارابجرد در اطراف شیراز است که خراج و مالیات این نقطه را به بنى هاشم اختصاص دادند .

مردم در هر گوشه از زمینهاى خدا ، شام یا عراق یا یمن و یا حجاز ، باید در امن و امن باشند و سیاهپوست و سرخپوست از امنیت برخوردار باشند و معاویه باید لغزشهاى آنان را نادیده بگیرد مقصود کینه توزیهایى است که به گذشته مربوط مى شود ، چون اینها اغلب کسانى بودند که در گذشته با معاویه در صفین جنگیده اند و هیچکس را بر خطاهاى گذشته اش مؤاخذه نکند و مردم عراق را به کینه هاى گذشته نگیرد . اصحاب على در هر نقطه اى که هستند در امن و امان باشند و کسى از شیعیان على مورد آزاد واقع نشود و یاران على بر جان و مال و ناموس و فرزندانشان بیمناک نباشند و کسى ایشان را تعقیب نکند و صدمه اى بر آنان وارد نسازد ، و حق هر حقدارى بدو برسد و هر آنچه در دست اصحاب على است از آنان باز گرفته نشود . خواستند نشان بدهند که ما از حالا به روش تو بد بین هستیم .

اینها بود مجموع مواد این قرار داد . معاویه به امام(ع) گفت هر چه تو در آن صلحنامه بگنجانى من آن را قبول دارم . امام حسن هم این شرایط را در صلحنامه گنجانید . بعد هم معاویه با قسمتهاى خیلى زیادى که من خدا و پیغمبر را ضامن قرار مى دهم ، اگر چنین نکنم چنان ، اگر چنین نکنم چنان ، همه این شرایط را گفت و این قرار داد را امضا کردند .

بنابراین به نظر نمى رسد که در صلح امام حسن ، در آن شرایطى که امام حسن(ع) مى زیست ایرادى باشد ، ومقایسه کردن میان صلح امام حسن در مسند خلافت با قیام امام حسین به عنوان یک معترض ، با اینهمه اختلافات دیگرى که عرض کردم مقایسه صحیحى نیست ، یعنى به نظر اینجور مى رسد که اگر امام حسن در آنوقت نبود و بعد از شهادت امیرالمؤمنین امام حسین خلیفه شده بود ، قرار داد صلح امضا مى کرد ، و اگر امام حسن(ع) تا بعد از معاویه زنده بود ، مثل امام حسین(ع) قیام مى کرد ، چون شرایط مختلف بوده است .

تاریخ اسلام در آثار شهید مطهرى - جلد دوم

السلام علیکم یا ائمه البقیع




کلمات کلیدی : امام حسن، صلح، معاویه

انسان سازی/3

ارسال‌کننده : نمازگزار در : 86/7/2 5:35 عصر

                                                        
سلام همان طور که می دونید و می بینید! چندتا مطلب ساده در مورد انسان سازی رو داریم با هم پیگیری می کنیم. امیدوارم موثر باشد باز هم می گم اگه دوستان علاقه برای بررسی مفصل تر داستن بگن تا ترتیب اثر بدیم.

یاعلیالتماسدعا

رابطه علم و ایمان

علم و ایمان رابطه‌ی تنگاتنگی دارند و علمْ، مقدمه ایمان است که بدون وجود آن، ایمان که معلول است تحقق پیدا نمی‌کند. از این‌جاست که خداوند در قرآن می‌فرماید:

"إِنَّمَا یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء؛ فقط از (میان) بندگان خدا، علما خشیت خدا دارند". (فاطر، 28)

از آن جا که خشیت خدا، از آثار ایمان به خداست و ایمان به او بدون علم و شناخت، غیر قابل تحقق خواهد بود؛ پس وجود علم در وجود خشیت مؤثر است.

اکنون پرسش این است که آیا پس از مراجعه به این ادلّه و حصول یقین نسبت به موارد و متعلقات ایمان، آیا حاصل شدن ایمان به‌طور جبری و صددرصد حاصل می‌شود؟

در پاسخ به این پرسش گفتیم که علم، مقدمة ایمان است و در این‌جا می‌گوییم ایمان پس از علم و یقین به متعلقات آن به‌طور جبر برای انسان حاصل نمی‌گردد؛ بلکه حتی در این صورت هم هنوز در دایره اختیار انسان قرار دارد و انسان در این مرحله نیز با اختیار خود می‌تواند ایمان بیاورد و می‌تواند ایمان نیاورد، و ممکن است آنچه از این حقایق را که ذهن قبول کرده، دل نیز آن را بپذیرد و عملاً به آن ملتزم شود یا نپذیرد و ملتزم نشود.

خداوند در قرآن کسانی را نام می‌برد که عالم بوده، ولی ایمان نداشته‌اند. مثل شیطان، فرعون و فرعونیان که درباره آن‌ها فرموده است:

"وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا؛ و به‌خاطر ستم و برتری‌جویی بدان انکار ورزیدند، حال آن‌که خودهاشان به آن یقین داشتند". (ق، 37)

پس اگر راه صحیح کسب علم را پیمودیم، به حق رسیدیم و یقین به آن پیدا کردیم، تازه نوبت آن است که به آن ایمان بیاوریم.

                    اللهم ارزقنا الجنه




کلمات کلیدی :

انسان سازی/2

ارسال‌کننده : نمازگزار در : 86/6/31 3:25 عصر

به نام خدا
سلام امیدوارم حسابی از این ماه مبارک استفاده کرده باشید و در ادامه ماه رمضان هم، برنامه ریزی های خوبی برای خودتون داشته باشید. در این پست بحث انسان سازی رو ادامه می دیم. البته این بحث خیلی ساده است و در حقیقت جرقه ای است برای شروع و اگه دوستان علاقه داشتن با ما در میان بذارن تا منابع موثق و مطمئن بهشون معرفی بشه یا در صورت نیاز، براشون ارسال بشه انشاالله.

دومین مرحله ؛ تحقیق

بعد از این‌که انسان توجه پیدا کرد در عالم ممکن است حقایقی مثل تفاوت های انسان و حیوان، آخرت و ... وجود داشته باشد، طبعاً در گام بعدی برای او شک و تردید پیدا می‌شود و از خود می‌پرسد آیا آنچه انبیا می‌گویند، حقیقت دارد یا ندارد؟ برای پاسخگویی به این پرسش بر انسان لازم است تحقیق کند؛ ولی در این مرحله خیلی از افراد به گمان اکتفا می‌کنند و زحمت حلّ قاطعانه مسئله را به خود نمی‌دهند؛ بلکه همین که گمانشان به یک طرف چربید، روی همان نقطه توقف می‌کنند؛
حال آن‌که توقف در این مرحله اصلاً درست نیست و نمی‌تواند نسبت به کشف حقیقت برای انسان آرامش‌بخش و اطمینان‌آور باشد؛ بلکه چه‌بسا انسان را از حقیقت دور سازد و سبب گمراهی وی گردد.

از این‌جاست که قرآن با پیروی از گمان به مبارزه برخاسته، وی را به طلب علم و یقین ترغیب و تشویق می‌کند. آیات بسیاری تأکید دارند بر این‌که باید اساس کار انسان، علمی و یقینی باشد، نه ظنّی و غیر یقینی؛ از آن جمله می‌فرماید:

"وَإِن تُطِعْ أَکْثَرَ مَن فِی الأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَن سَبِیلِ اللّهِ إِن یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ یَخْرُصُونَ؛ و اگر از بیشتر کسانی که در زمینند پیروی کنی، تو را از راه خدا گمراه کنند که جز گمان را دنبال نمی‌کند و جز تخمین نمی‌زنند". (انعام، 116)

بنابراین پس از توجه و پیدایش شک و تردید، بر انسان لازم است با تلاش و کوشش آن را به یقین تبدیل کند. در آیه دیگر می‌فرماید:

"وَلاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ؛ و دنبال نکن آنچه را که به آن علم نداری". (اسراء، 36)

طبیعی است که برای ورود در این مرحله و پیدایش علم و یقین، تلاش لازم است و به آسانی علم به حقایق برای انسان پیدا نمی‌شود؛ بنابراین نسبت به توحید و نبوت و معاد که اصول ایمان هستند اگر شک دارد، باید با سعی و تلاش و تحقیق، علم و یقین به آن‌ها را برای خود فراهم آورد.

در پست بعدی از ارتباط علم و ایمان و شرایط ایمان صحبت خوهیم کرد ان شاالله

یاعلیالتماسدعا(122-4)




کلمات کلیدی :

انسان سازی/1

ارسال‌کننده : نمازگزار در : 86/6/25 6:45 صبح

                                  بسم رب الشّهر الرّمضان

سلام! چند روزی از ماه مبارک رمضان می گذرد. این ایام در هر سال بهترین فرصت برای خودسازی و انسان شناسی است. ان شاالله که ما هم در این امر موفق باشیم. در زیر مطلبی در مورد آغاز انسان شناسی آمده است.

نقطه شروع
انسانیتِ انسان، از نقطه ای شروع می‌شود که از او غفلت خارج شده و قدم به مرحله آگاهی بگذارد و متوجه شود که سرنوشتی دارد و راه‌های مختلفی پیش پای او هست که لازم است از میان آن‌ها راه درست را شناخت و از آن پیروی نمود؛ بنابراین تا انسان از غفلت خارج نشود، در واقع هنوز داخل در محدوده انسانیت نشده؛ بلکه مسیر انحطاط و سقوط را می‌پیماید و ممکن است از هر حیوانی پست‌تر شود. قرآن از غفلت به عنوان ریشه انحرافات دیگر یاد می‌کند. در بعضی آیات چنین آمده که:

"یَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ عَنِ الآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ؛ ظاهری از زندگی دنیا را درک می‌کنند و ایشان از آخرت غفلت کننده‌اند". (روم، 7)

همین زندگی دنیا را که مشترک بین حیوان و انسان است و لذاید محسوس مادی را درک می‌کنند و چیز دیگری جز آن نمی‌فهمند. در جای دیگر می‌فرماید:

"بَلِ ادَّارَکَ عِلْمُهُمْ فِی الآخِرَةِ بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ مِّنْهَا بَلْ هُم مِّنْهَا عَمِونَ؛ بلکه علمشان نسبت به آخرت پایان یافته است و بلکه نسبت به آخرت در شک و تردیدند و بلکه از (دیدن) آن کورند". (نمل، 66)

نخستین مرحله، توجه
پس بنا بر آنچه که تاکنون گفتیم، قدم نخست به سوی انسانیت، خارج شدن از غفلت و تاریکی محض و توجه به این حقیقت است که جز پاسخ گفتن به امیال غریزی، حقایق دیگری هم وجود دارد که انسان نسبت به آن‌ها مسئول بوده و ناگزیر از پذیرش و تسلیم و التزام به لوازم آن‌ها خواهد بود؛ چراکه این امور خارج از محدوده قدرت و اختیار او نیستند.

یاعلیالتماسدعا




کلمات کلیدی :

<      1   2   3   4      >