ارسالکننده : نمازگزار در : 87/3/4 5:9 عصر
سلام! از این که مدت هاست وبلاگ به روز نمی شود، از شما عذر می خواهم. ان شاالله بعد از امتحان ها از خجالتتون در می آییم!
فعلاً این حدیث رو از بوستان نماز داشته باشید تا بعداً ! (البته تفسیر و نتیجه اش هم از خودتون!)
امام رضا(علیه السلام) فرمودند:
هر گاه مشغول کسب و کار بودی و وقت نماز فرا رسید، کار تو را از نماز باز ندارد.
(مستدرک الوسایل، حدیث 14579)
یاعلیالتماسدعا
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : نمازگزار در : 87/2/1 3:6 صبح
یا فاطمه معصومه اشفعی لنا فی الجنه
سلام! آقای رئیس جمهور به قم آمدند و رفتند. البته با کلی سخنرانی و دیدار و بازدید و مصوبه و از این جور چیزها.
خب طبیعی بود خبرگزاری ها از سخنرانی ها و بازدید های رئیس جمهور خبر و عکس پخش کنند ولی چیزی که باعث نگرانی است، پخش خبرها و عکس های جهت دار و غرض ورزانه است.
مثلاً یکی از خبرگزاری ها، عکس هایی رو از دیدار رئیس جمهور با مردم قم منتشر کرده بود که در آن دو زن با مانتو و روسری (بدون چادر) بودند.( که البته برای القای هر چه بیشتر این عکس ها به بیننده، این عکس رو از چند زاویه گذاشته بود)
برای بیننده این تصور پیش می آید که در قم هم حجاب بانوان از چادر به مانتو و روسری تغییر شکل یافته است که این تصوری باطل بیش نیست.
شاید برای شما این موضوع بسیار بی اهمیت باشد ولی باید گفت که اولین و مهمترین مرحله برای ترویج گناه (همچون تخریب حجاب و تغییر چهره مذهبی شهر مقدس قم)، باید حساسیت ها، بخوانید حیا، را از بین برد و بدون شک این حرکت ها، این چنین نتایجی در بر خواهد داشت.
البته به لطف خدا و عنایات خاصه حضرت معصومه(سلام الله علیها) بانوان قمی همچنان پیشگام رعایت حجاب کامل اسلامی برگرفته از آداب فاطمی و زینبی (س) هستند.خداوند حفظشان کند و آنان و ما را در حفظ عقاید تشیّع موفق بدارد. ان شاالله
یاعلیالتماسدعا
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : نمازگزار در : 87/1/20 11:20 عصر
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسّکین بولایت علی ابن ابیطالب(علیه السلام)
20 فروردین روز ملی فناوری هسته ای و سالروز قطع رابطه با آمریکا است. امیدواریم این مناسبت ها برای کشور عزیزمان خجسته و گرامی باشد.
سلام! همان طور که مستحضرید، امسال از طرف مقام معظم رهبری سال نوآوری و شکوفایی نامگذاری شده است. به غیر از آن که همین نامگذاری ها، نوعی ابتکار و تدبیر بسیار هوشمندانه از جانب ایشان بود، نوع نامگذاری ها و ترکیبات استفاده شده نیز، جای بسی تامّل و تفکّر دارد که قطعاً در صورت تامّل و تفّکر نتایج خوبی در برخواهد داشت.
البته این نکته در تمامی سخنان و بیانات ایشان مشهود است به نحوی که ایشان از ترکیبات تازه لغوی و کنار هم چیدن کلمات جدید، به وفور استفاده می کنند به نحوی که همین ترکیبات ، در کنار معنای اصلی کلمه، دریایی از معانی را در بردارد.
موردی که می خواهم به آن اشاره کنم، نام امسال یعنی سال نوآوری و شکوفایی است. قطعاً پس از این نامگذاری از سوی نهادها و سازمان و تمامی اجزای نظام، در طول سال، کارهایی به عنوان نوآوری به مردم عرضه خواهد شد. ولی نگرانی اصلی در این است که نکند خدای ناکرده این نوآوری ها، نوآوری های دروغین بوده و واقعاً بدعت باشند. پس لازم است معیاری برای تفاوت این دو معرفی نماییم.
اگر تا این جا را خوب خوانده باشید، به خوبی متوجه می شوید که خود حضرت آقا، این معیار را در نامگذاری معرفی نموده و از پیش، این نیاز را پیش بینی فرموده اند یعنی با کنار هم قرار گرفتن نام نوآوری و شکوفایی ، مشخص می شود که:
آن چیزی نوآوری است که باعث شکوفایی شود و الّا بدعت است. ( از این ترکیب زیبا لذّت بردی!)
اگر نوآوری که در مقابل شکوفاییِ علمی، سیاسی، اجتماعی ، فرهنگی و ... قرار بگیرد، حقیقتاً بدعتی بیش نیست و البته با تدبیر حضرت آقا، جلوی سواستفاده از نام سال 1387 گرفته شده است.
ان شاالله شکرگزار نعمت های الهی از جمله مقام شامخ ولایت در درگاه الهی باشیم.
یاعلیالتماسدعا
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : نمازگزار در : 87/1/8 1:30 صبح
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
سلام! چند وقتی است مطلب انتقادی نزده بودیم و دیگه داشت دلم برای این چیزا تنگ می شد ؛ تا این که فقط با 5 دقیقه تلویزیون دیدن همه چی دستگیرم شد! یه جنگ نوروزی با این مشخصات (اسمش رو بلد نیستم!) :از شبکه تهران، روز اول یا دوم نوروز، مجری : رضا رشیدپور، مهمان ویژه : امین حیایی.
بحث به فلسفه کشیده شد. امین حیایی بدجوری جوّ گرفته بودش و یه لحظه رفت تو حس و نظرش رو درباره شیطان این جوری بیان کرد:
خب به نظر من، شیطان یه فرشته مقرب الهی بود، که سال های سال خدا رو عبادت می کرد و دعوا سر من ( اشاره ای به خودش کرد و منظورش کلّاً بشر بود) به وجود اومد. حالا من به شیطان در خلوت خودم گفتم: خب عب نداره! نمی خواد به من سجده کنی! بیا با هم خدا رو سجده کنیم و این درگیری ها تموم شه. این جوری بود که صلح بین من و شیطان برقرار شد.
رشیدپور که انگار نکته ای ناب را شنیده باشد و رازی مگو برای فاش شده باشد ذوق کرد و با حالتی خاص به تائید سخنان گران بهای این فیلسوف عزیز پرداخت!!!
و اما بعد...
اولاً شیطان فرشته نبود، جن بود. دوماً شیطان دعوایش سر انسان نبود، بر سر غرور و تکبرش بود. چون باید پس از امر الهی، بدون لحظه ای مکث، به انسان سجده می کرد و در پایان این که شیطان اصلاً رام شدنی نیست که ما بخواهیم باهاش صلح کنیم!!!! اصلاً انسان چه حقی دارد به شیطان بگوید بر من سجده کن یا نکن! جلّ الخالق!
این دستورالعمل، تجویز بسیار جدید و آخرین متدی است که ایشان ارائه داده اند. مگر می شود شیطان با انسان کاری نداشته باشد! شیطان دشمن قسم خورده ماست و حیات و تمام اراده اش بر منحرف کردن انسان است. چطور می توان صلح کرد؟؟؟ لابد بعد از انعقاد این قراردادجناب پروفسور امین حیایی دیگر مرتکب هیچ گناهی نشده اند. چون دیگه شیطون باهاش رفیقه!!!!
و اما پایان...
این مطلب نشانه اهمیت امین حیایی و نظرات او نیست ( اون که اصلاً برام مهم نیست!) این مطلب نشانه اهمیت جوانان و افکار عمومی است که این ها را می شنوند و با توجه به شخصیت کلی هنرمندها، از آن تاثیر زیادی می پذیرند. این حرف ها، دراز کردن پا فرا تر از گلیم، در یک بحث مهم، بدون کمترین اطلاعات، توسط یک بازیگر ِ ... است. مراقب باشیم که دینمان و عقایدمان را از چه کسی و از کجا الگو می گیریم. ببینیم چه کسانی با چه عملکردی می خواهند جلودار تبلیغ دین باشند!
خدا عاقبتمون رو به خیر کنه با این همه فتنه آخرالزمان یاعلیالتماسدعا
پ . ن: راستی بنر بالا هم عوض شده ها! قشنگه؟! پس چرا هیچی نمی گید؟!!!
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : نمازگزار در : 86/11/13 2:6 صبح
بسم الله الرحمن الرحیم
دهه فجر مبارک باد
سلام ! بی شک یکی از خطراتی که نظام اسلامی مان را مورد تهدید جدی قرار می دهد، الگوبرداری از مدل های غربی است. این الگوبرداری که باعث دوگانگی و تزلزل مدیریتی در امور نظام می شود، می تواند آن قدر خطرناک و تاثیر گذار باشد که تمامی نتایج و ثمرات انقلاب را تحت تاثیر خود قرار بدهد.
مسئله الگوبرداری و تقلید کورکورانه عقلاً و شرعاً امری مذموم و زشت است. فرد تقلید کننده با تقلید خود می گوید : من در این امری که تقلید می کنم، نظر و اطلاعات ندارم و توانایی تشخیص را ندرام پس از کس دیگر تقلید می کنم. به عنوان مثال اگر خوردن غذایی یا پوشیدن لباسی از گروهی غیرمسلمان باعث شباهت به آنان باشد،حرام است و قطعا نمازی که با آن قرائت می شود،باطل است. این امر در تمام امور قابل تعمیم است. حتی در امور علمی که به خودی خود مستقل از عالم است( یعنی علم ، علم است فرقی ندارد عالم مسلمان باشد یا یهودی) تاکید فراوانی بر امر بومی سازی است.
حال اگر این تقلید در امور اجتماعی و مدیریتی باشد، چه معنی ای می دهد؟
با تقلید در امور مدیریتی و اجتماعی، فرد تقلید کننده به این موضوع اعتراف می کند که توانایی مدیریت اجتماع را ندارد و برای این کمبود خود دست به دامن دیگران شده است. حال موردی که می خواهم به آن اشاره کنم و موضوع روز است، تنظیم منشور اخلاقی انتخابات است.
در غرب که اخلاق نسبی فرض شد، با سرعت زیاد تمامی مظاهر و قوانین معنوی از بین رفت و دین امری دست و پا گیر عنوان شد، با کمبودها، مشکلات، نقص ها و گرفتاری ها زیادی مواجه شدند. یکی از این کمبودها، بی وجدانی بین مردم شان است که برای حل کردن آن به روش هایی دست زدند.
همان طور که می دانید وجدان بهترین مانع برای ارتکاب خطا و اشتباه است. ولی نظام های غربی با از بین بردن معنویات خود را از وجود این عامل موثر محروم کردند و وقتی متوجه این موضوع شدند که بسیار دیر شده بود و کار از کار گذشته بود. برای درمان این بیماری، این چنین کردند: به هر موضوعی که می رسیدند قطعنامه می دانند که : ای مردم درست مصرف کنید یا مصرف نکنید! ای دولت ها! درست مصرف کنید یا اصلا مصرف نکنید! در صورتی که با وجود وجدان،دیگر نیاز به این قطعنامه ها،تظاهرات ها و گردهمایی ها نبود. انسان با وجدان می داند چه باید مصرف کند و چه مصرف نکند و دولت با وجدان( بله! دولت با وجدان) می داند چه طور مصرف کند و مصرف نکند یا در هر موضوع دیگر به همین نحو.
حال در کشور ما به عنوان کشوری با حکومتی دین مدار و مردمی دین دار، آیا این زشت نیست که بخواهیم از این روش ها برای وجدان داری مردم استفاده کنیم؟ آیا این توهین به فرائض دینی ما نیست که بخواهیم از روش هایی که بی دین ها، به کار می برند استفاده کنیم؟ ما با وجود عوامل بازدارنده ای درونی و بیرونی، که حقیقتا از وحی الهی سرچشمه گرفته اند، دیگر چه نیازی به سازوکارهای ناقص ، عقب افتاده و انسان ساز غربی داریم. باید خودمان را بیابیم و به داشته هایمان ایمان بیاوریم و روی آن ها حساب کنیم. بحث منشور اخلاقی انتخابات هم همین است:
کسانی که با احادیث حضرت علی (علیه السلام) در مورد رعایت تقوا و انصاف هدایت نمی شوند و تخلف می کنند چگونه با حرف انسان عادی سر به راه می شوند؟ کسانی که قال الصادق(ع) آن ها را متنبّه نمی کند و همچنان به تخریب دیگران می پردازند و به رقیبشان تهمت می زنند و صحن جامعه را آلوده می کنند، چه طور قال الناس را می پذیرند و به آن عمل می کنند؟ افرادی که آیات قرآن، آن ها را از دروغ و تظاهر و ریاکاری منصرف نمی کند،چه قانون و تبصره و ماده واحده ای می تواند آن ها را درست کار کند؟ قطعا کسانی که با احادیث و روایات درست نشوند، با هیچ چیز دیگر هدایت بشو نیستند.
باید از دستورالعمل ها و سازوکارهای غربی دست بشوییم و بدانیم آن ها هیچ به کارمان نمی آیند. خودمان همه چیز داریم و این از برکت ائمه و ولایت (علیهم السلام) است. ان شاالله تاریکی غربی ها را روشنایی و روشنایی تعالیم شیعه را تاریکی نبینیم که اگر این طور باشد،عیب از چشمانمان است!!! پس چشم ها را باید شست،جور دیگر باید دید!
پاورقی: آقای جوادی آملی خطبه های این هفته شهر مقدس قم رو خوندن و از این دو خطبه فقط به این جمله اشاره می کنم: ما اگر خود را نشناسیم و ندانیم که جناح سم است، ممکن نیست منشور اخلاقی انتخابات، مشکل ما را رفع کند.
خوشحال می شیم نظرتون رو بدونیم ... یاعلیالتماسدعا
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : موذّن در : 86/10/27 4:54 عصر
بسم ربّ العباس
روز هشتم محرّم، روز تشنگی فرزندان حسین (ع)
بحثمان رسید به اینجا که چه کنیم که عبد دنیا نشویم تا آن همه بدبختیهایی که بیا ن کردیم شامل حال ما نشود.می خواهم جواب این سوال را از کلام امیرالمومنین بدهم. ایشان در خطبه معرف به "همّام" در نهج البلاغه می فرمایند: عظم الخالق فی انفسهم فصغر مادونه فی اعینهم.
بگذارید قبل از اینکه وارد بحث شوم، کمی در مورد این خطبه برایتان صحبت کنم. روزی "همّام" که یکی از یاران نزدیک امیرالمومنین (ع) بود، نزد ایشان آمد و از حضرت خواست که صفات متقین را برایش بیان کنند. حضرت در چند جمله فرمودند. "همّام" راضی نشد و از ایشان خواست که بطور کامل آنها را بیان کنند. حضرت فرمودند که آیا توان شنیدن آن را داری؟ عرض کرد: بله یا امیرالمومنین. ایشان شروع به بیان صفات متقین کردند، تا حدود 80 صفت را شمردند که ناگهان "همّام" صیحه ای زد و همانجا جان داد، به همین دلیل این خطبه، به خطبه "همّام" معروف شد.
حضرت در ضمن بیان ویژگیهای متقین، یکی از این ویژگیها را عظمت داشتن خد ا را در جان و کوچک دانستن دیگران را در چشم خود بیان کردند. پس اول، خدا تو دلشان عظمت پیدا می کند و بعد غیر خدا در چشمشان حقیر می شود؛ زیرا غیر از خدا را، چیزی نمی دانند تا بخواهد در دیدشان بیاید.
پس با توجه به جواب حضرت، جواب سوال روشن می شود که اگر می خواهیم دنیا در چشممان کوچک شود باید خدا را در جانمان بزرگ کنیم. حال چه کنیم که خدا نزدمان عظمت پیدا کند؟
در روایات آمده که هر کس می خواهد خدا در دلش عظمت پیدا کند، اوامر خدا را اطاعت کند. در بین اوامر الهی، نماز اولین و مهمترین طاعتی است که خدا هم بر آن تاکید زیادی کرده است. هرکس می خواهد خدا در قلبش بزرگ شود، نماز را در اول وقت بخواند. اگر کمی در اذکار نماز توجه کنید می بینید که اولین ذکر آن الله الکبر است، یعنی خدا از همه چیز بزرگ تر است. پس وقتی ما این ذکر را با توجه بارها در نماز تکرار کنیم، خود به خود در جان ما تاثیر می گذارد.
ائمه ما بسیار به نماز توجه می کردند و بر اول وقت خواندن آن بسیار تاکید می کردند. اباعبدالله (ع) به کسی که در ظهر عاشورا جلوی ایشان ایستاد تا حضرت نماز بخوانند و شهید شد، فرمود: در قیامت جلوی من وارد بهشت می شوی... مرحوم قاضی طباطبایی نیز که از بزرگترین عرفا بودند، فرمودند: هر کس نماز اول وقت خواند و به جایی نرسید، مرا لعنت کند.
پس رفقا، اگر بخواهیم خدا در قلبمان عظمت پیدا کند تا دنیا در چشممان کوچک و خوار شود و از دلبستن به آن رهایی یابیم ، با توجه به روایات تنها راهش اجرای اوامر اوست که مهمترین آنها اهمیت دادن به نماز، مخصوصا نماز اول وقت است.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : موذّن در : 86/10/25 12:25 عصر
بسم ربّ العطشان
در ادامه بحث از آثار دنیاطلبی و بندگی دنیا، به اینجا رسیدیم که بنده دنیا اشک چشمش برای اهل بیت(ع) کم می شود و آثار و برکات گریه بر ائمه را ذکر کردیم.
در این مطلب به طور خلاصه چند اثر دیگر بندگی دنیا را برایتان ذکر می کنم. حسادت، بی حوصلگی، بی رغبتی، افسردگی، به پوچی رسیدن، نا امید بودن، همه از آثار دوست داشتن دنیا می باشد.
در روایت آمده که " حبّ الدنیا راس کل خطیئه " دوست داشتن دنیا مبدا تمام خطاها و مشکلات است.
اگر بنده ای به جای حبّ دنیا، حبّ اهل بیت (ع) را در دل خود جای دهد، هم دنیایش آباد می شود و هم آخرتش، زیرا خود ائمه این وعده را داده اند. ولی اگر محبّت اهل بیت (ع) در قلب او نباشد و یا این محبّت همراه با محبّت به چیز دیگری باشد و یا به تعبیر دیگر این محبّت خالص نباشد، نه دنیای انسان آباد می شود و نه آخرت او و یا بهتر بگویم " خسر الدنیا و الآخره " می شود. در روایات زیاد ذکر شده که خداوند دنیا را به گونه ای آفرید که هر کس که به او پشت کرد و از او دوری جست، دنیا بیشتر به سمت او می رود و هر کس که بیشتر میل به آن پیدا کرد و تمام وجودش را وقف آن کرد، دنیا از او فاصله می گیرد و برایش مشکل سازی می کند.
من یک نمونه برایتان از شخصی که واقعا الگوی بی رغبتی به دنیا بود مثال می زنم تا ببینید هر گاه انسان در راه الهی قدم بردارد و دینش را به دنیا نفروشد، خداوند به او صبر و اخلاقی نیکو می دهد که به کمتر کسی داده است.
نقل می کنند که آقای ابوترابی که یکی از اسوه های اسیرهای ما در عراق بود و الگویی برای تمام اسرای ایرانی بود و نماینده تمام اسیرهای ایرانی در زندان عراق بود و عراقی ها سخت ترین شکنجه ها را بر روی ایشان انجام داده بودند، در یکی از شبهایی که تا صبح یکی از نیروهای عراقی مسئول شکنجه ایشان بود، پس از اینکه صبح شد آقای ابوترابی به آن سرباز عراقی گفت : ببخشید که بخاطر من تو تا صبح بیدار ماندی....
این اخلاقیست که خداوند به دینداران واقعی خود می دهد که جمع زیادی را چه از نیروهای ایرانی و چه از نیروهای دشمن، تحت تاثیر قرار می دهد و او را از محبوب ترین افراد قرار می دهد.
بله رفقا، بسیار دیدیم کسانی را که تمام همتشان جمع آوری مال دنیا بود، در پایان عمر جز پشیمانی چیزی برای خود باقی نگذاشته بودند، پس خوب است که این پشیمانی این افراد درس عبرتی برای ما باشد.
انشاالله در مطلب بعد در مورد اینکه چه کنیم که عبد دنیا نشویم و حبّ دنیا را از دلمان بیرون کنیم ، با هم بحث می کنیم.
به امید آن روز که انتظارش شیرین است ....
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : موذّن در : 86/10/23 2:19 عصر
بسم ربّ الشهید
روز چهارم محّرم و روز یتیم نوازیست...
قرار گذاشته بودیم که در این مطلب در مورد علّت توصیه بر گریه و اشک بر اهل بیت (ع) بحث کنیم .
ما وقتی در انسانها نگاه می کنیم، می بینیم که 4 نوع گریه داریم و یا به بیان بهتر به 4 علت اشک می ریزند:
1- گریه عقیدتی : گاهی اعتقادات انسان، انسان را به گریه وا میدارد. این نوع گریه بیشتر در در افرادی بوجود می آید که عقائد دین برای آنها بسیار مهم است و وقتی می بینند که مثلا در جامعه، حکمی از احکام الهی جاری نمی شود، بسیار برایشان سخت است و چه بسا این ناراحتی و نگرانی تا جایی پیش می رود که در تنهایی های خود با معبود خود اشک می ریزند و درد دل می کنند.
2 – گریه فضیلت طلبی : گاهی اوقات انسان در فراق از دست دادن استاد خوب و معلم اخلاق خود متاثر می شود و احساس می کند که فضیلت هایی را که از طریق الگوهای خود می توانست به آن برسد، دیگر از دست داده است و هیچ چیز دیگری نمی تواند جای آنها را پر کند. گریه مردم در ازدست دادن مراجع و مخصوصا حضرت امام خمینی (ره) بیشتر از این نوع بوده است. نقل می کنند که علامه طباطبایی، وقتی استادشان، آقای قاضی رحلت کردند، تا مدتها گریه می کردند و عطر نمی زدند.
3- گریه عاطفی : بسیاری از گریه های ما از این نوع می باشد و بخاطر برانگیخته شدن احساساتمان در مورد از دست دادن کسی می باشد که به آن شخص وابستگی خاصی داشته ایم و علاقه زیادی بین ما و او بوده است. اکثر اشکهایی که برای از دست دادن عزیزانمان می ریزیم از این نوع می باشد.
نقل می کنند که پیامبر (ص) به دیدن سعد بن عباده آمدند در حالیکه او در حالت احتضار بود و جلوی پیامبر جان داد. اشک بر گونه های پیامبر جاری شد. کسی به ایشان گفت : یا رسول الله ، چرا گریه می کنید؟ پیامبر (ص) فرمودند: خدا بخاطر اشک چشم کسی را محاکمه نمی کند. همچنین نقل می کنند که پیامبر (ص) کنار جنازه عمویشان حمزه آمد و فرمود : کجایی ای فاعل کارهای نیک، کجایی ای شیر خدا و شیر رسول خدا... و آنقدر اشک ریختند که از حال رفتند.
4- گریه بر مظلوم : خود خدا می فرماید: " لا یحب الله الجهر بسوء من القول الّا من ظلم " خدا دوست ندارد فریاد زدن را مگر بر کسی که به او ظلم شده است. خود خدا فریاد بر مظلوم را ذکر کرده، آنوقت چطور انسان مظلوم ببیند و ساکت باشد. گاهی اوقات مظلوم را باید با اشک یاری کرد.
همه ما انسانها دارای فطرتی هستیم که هر گاه ببینیم در گوشه ای بر کسی ظلم شده و توان دفاع از خود را ندارد، متاثر می شویم و سعی می کنیم به گونه ای او را یاری کنیم و این بخاطر حسّ نوع دوستی می باشد.
حال شاید شما بپرسید که این مطالب چه ربطی به بحث ما که در مورد علت گریه بر اباعبدالله (ع) بود، دارد؟؟
در جواب شما می گویم، مصیبت بر اهل بیت (ع) مخصوصا اباعبدالله (ع) مصداق تمام انواع گریه ها می تواند باشد، چون ایشان مظهر اعتقادات ما بودند، مظهر فضیلت و کمال انسانها بودند که با ازدست دادنشان الگویی بزرگ را از دست دادیم و همچنین به علّت اوج علاقه ما به خاندان عترت ، از جهت عاطفی هم بین ما شیعیان و ایشان، ارتباط عاطفی زیادی وجود دارد و همینطور در مظلومیت ایشان در صحرای کربلا و روز عاشورا، و ظلمهایی را که در حق ایشان وارد کردند هیچ کس تردیدی ندارد.
پس به همین دلیل است که در روایات، بر اشک ریختن بر ائمه تاکید شده و ارزش آن را بسیار زیاد بیان کرده اند. در روایتی آمده که همه چشمها در قیامت گریانند مگر چشمی که بر حسین (ع) اشک ریخته باشد.
در پایان از خدا می خواهیم، به حق این روزهای عزیز اشک چشممان را زیاد نماید.
به امید آن روز که انتظارش شیرین است...
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : موذّن در : 86/10/21 12:0 صبح
بسم ربّ الغریب
روز دوم است و کاروان اهل بیت (ع) در نزدیکی سرزمین کرب و بلا.
در ادامه بحث از دنیا زدگی و بندگی دنیا، به اینجا رسیدیم که اگر عبد دنیا شویم و حبّ دنیا را در قلبمان جای دهیم، چه خطری ما را تهدید می کند؟ خیلی ها برای اینکه خودشان را راحت کنند می گویند: دنیا هم یکی از نعمتهای خداست که به ما داده است، پس باید به طور کامل از آن استفاده کنیم و به آن علاقه داشته باشیم !!! اگر مطالب این چند روز را خوب بخوانید جواب این نظر نیز برایتان روشن خواهد شد.
همانطور که در مطلب قبل هم اشاره کردم، یکی از بزرگترین خطرات بندگی دنیا، آلوده شدن به دشمنی با امام زمان خود و در نهایت به شهادت رساندن ایشان است، همانطور که مردم به ظاهر دین دار کوفه چنین جنایتی را مرتکب شدند.
شاید شما بپرسید که این مورد درباره ما موضوعی ندارد، زیرا ما الان اماممان غائب است و ما دسترسی به ایشان نداریم، ولی دوستان، خود این امام غائب برای ما نائبی را قرار داده که وظیفه همه ما اطاعت کامل از ایشان است و بنابر دستور صریح روایات اطاعت از نائب امام در زمان غیبت، مانند اطاعت از خود امام واجب است. ما باید این سوال را از خودمان بپرسیم که ما در برابر رهبر عزیزمان چگونه برخورد کرده ایم و آیا شعار " ما اهل کوفه نیستیم،علی تنها بماند " واقعا در جان ما نفوذ دارد، و یا اگر پای جان و مالمان وسط باشد، دیگر علی زمانمان را نمی شناسیم و او را تنها می گذاریم؟؟؟
ما باید حبّ به ولایت را در اعماق جانمان نفوذ دهیم، تا در زمانیکه امتحان الهی فرا می رسد، مانند مردم کوفه، دینمان را به دنیایمان نفروشیم و همچو علمدار کربلا، پای رکاب ولایت محکم بایستیم.
به ادامه مطلبمان می پردازیم. اگر کسی عبد شود، دیگر نمی تواند بدون اجازه مولایش کاری انجام دهد، پس وای به حال روزی که دنیا مولایمان باشد و ما همچو بنده ای از او فرمان بگیریم زیرا دنیا عقل انسان را می گیرد و نمی گذارد عقل انسان روشن و آگاه بماند.
اگر می خواهید بدانید ویژگیهای عبد دنیا چیست، به این کلام امیرالمؤمنین توجه کنید. ایشان فرمودند: هر کس دنیا در چشمش بزرگ شود و داشتن و نداشتن دنیا برایش مهم باشد، عبد دنیا می شود.
اثر دومی که می خواهم برایتان بگویم این است که در روایات آمده که هر کس دنیا برایش باارزش شد و حبّ دنیا در دلش جای گرفت، اشکش برای اهل بیت (ع) کم و دلش سنگ می شود.
اگر کسی بداند که ارزش یک قطره اشک در خانه اهل بیت چقدر زیاد است، فکر می کنم همین یک اثر برای او کافی باشد.در روایات آثار زیادی برای یک قطره اشک ریختن در عزای اهل بیت (ع) ذکر شده، و در بعضی از آنها یک قطره اشک را برابر با وجوب رفتن به بهشت می داند و گفته اند که اگر می بینید اشک ندارید لااقل خود را به حالت گریه (تباکی) بزنید تا از ثواب آن محروم نشوید. در حالات علمای بزرگ نیز ارزش اشک بسیار به چشم می خورد همانطور که حضرت آیت الله بهجت ( حفظه الله ) می فرمودند: من آبرویی در خونه خدا ندارم، فقط دو چیز دارم : یکی اشک در خانه اباعبدالله (ع) و یکی هم اینکه هر موقع قرآن خواندم، با توجه خواندم.
انشاالله در مطلب بعد (فردا) در مورد علّت اهمیّت دادن به اشک ریختن بر اهل بیت (ع) بالخصوص اشک بر ابی عبدالله (ع) و آثار گریه مفصّل تر برایتان می نویسم.
به امید آن روز که انتظارش شیرین است...
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : موذّن در : 86/10/20 1:25 عصر
بسم ربّ المظلوم
سلام من به محرم به تشنگی عجیبش
به بوی سیب زمین غم و حسین(ع) غریبش/
سلام من به محرم به غصه وغم مهدی(عج)
به چشم کاسه خون و به شال ماتم مهدی(عج)/
سلام من به محرم به حال خسته زینب(س)
به بی نهایت، داغ دل شکسته زینب(س)/
دوباره محرّم آمد و در انتظار عاشوراییم، ولی می خواهیم عاشورای امسال ، دلمان هم عاشورایی شود و درسهای بزرگ عاشورا در جانمان نفوذ کند تا مصداق جمله ( کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا ) را در وجود خود ببینیم. اما سوال اساسی این است که چگونه می توانیم اینگونه شویم؟
من جواب این سوالتان را با این جمله اباعبدالله (ع) می دهم که به اصحاب خود فرمودند : می دانید چرا این مردم برای کشتن من و اهل بیت پیامبر (ص) آمده اند؟ زیرا آنها بنده دنیا هستند و دنیا در قلبهای آنها نفوذ کرده و دین فقط لقلقه زبانشان می باشد.
رفقا این را بدانید، مردم بودند که اباعبدالله (ع) را شهید کردند، نه یزید و ...، درست است که اینها قدرت داشتند، ولی تو کربلا همه دست به دست هم دادند.
نکته ای که از این روایت می توان استفاده کرد این است که آنهایی که اباعبدالله را به شهادت رساندند از طبقه خاصی از جامعه نبودند زیرا در آنها عده ای بودند که مرکب نداشتند و قدرت تهیه آن را نداشتند، عده ای بودند که خرج زندگی نداشتند، افرادی بودند که توانایی تهیه سلاح را نداشتنه و به آقا سنگ می زدند.
بله گمان نکنید که قاتلان اباعبدالله الحسین (ع)، گروه خاصی از مردم و فقط ثروتمندان و شراب خواران و انسانهای بی دین بودند، نه، آقا را کسانی شهید کردند که اکثر قریب به اتفاقشان از سربازان پای رکاب امیرالمومنین (ع) بودند. خود شمر از مجروحین پای رکاب علی (ع) بود. حتی در تاریخ آمده که افرادی در لشگر عمر سعد بوده اند که در روز عاشورا به گوشه ای می رفتند و از خدا می خواستند که جان حسین (ع) را نجات دهد ولی در رکاب دشمنان، فرزندان آقا را شهید می کردند. همچنین خوب است بدانید که در میان لشگر دشمن تعداد زیادی حافظ قرآن نیز وجود داشت.
بگذارید بهتر بگویم : قاتلان اباعبدالله الحسین (ع) کسانی بودند که قلبهایشان با حسین (ع) ولی شمشیرهایشان بر علیه او بود.
نمیدانم در اوصاف قاتلان آقا باز هم باید بگویم یا بس است، ولی فکر می کنم این جمله می تواند بیانگر هدفم باشد : وقتی سر مبارک آقا را خدمت آن ملعون (عبیدالله بن زیاد) آوردند، گفت: سر را از من بگیرید که نمازم در حال قضا شدن است.
اینها اینطور انسانهای معتقد و در ظاهر دین داری بودند، ولی چه شد که دستشان به خون فرزند زهرا (س) آلوده شد؟ علت، همان است که خود آقا فرمودند: بندگی دنیا و سستی در دین.
انشاالله هر روز تا عاشورا، یکی از آثار بندگی دنیا و سستی در دین و رابطه این دو با هم را مطرح می کنیم و همراه با کاروان اباعبدالله الحسین (ع) تا عاشورا می مانیم، تا اگر اثری از حبّ دنیا در وجودمان مانده است، آن را پاک کنیم و فقط در قلب و جانمان، حبّ الحسین (ع) را جای دهیم و با تمام وجود دلهایمان را حسینی قرار دهیم.
به امید آن روز که انتظارش شیرین است...
کلمات کلیدی :