سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جستجوی دانش، برتر از عبادت است .خداوند فرموده است : «از میان بندگان خداوند، تنها دانایان از خدا بیم دارند» . [امام علی علیه السلام]

یک یادگاری

ارسال‌کننده : نمازگزار در : 87/3/4 5:9 عصر

سلام! از این که مدت هاست وبلاگ به روز نمی شود، از شما عذر می خواهم. ان شاالله بعد از امتحان ها از خجالتتون در می آییم!

فعلاً این حدیث رو از بوستان نماز داشته باشید تا بعداً ! (البته تفسیر و نتیجه اش هم از خودتون!)

امام رضا(علیه السلام) فرمودند:

هر گاه مشغول کسب و کار بودی و وقت نماز فرا رسید، کار تو را از نماز باز ندارد.

(مستدرک الوسایل، حدیث 14579)

یاعلیالتماسدعا




کلمات کلیدی :

انالله و انا الیه الراجعون

ارسال‌کننده : نمازگزار در : 87/2/19 7:52 عصر

انّا لله و انّا الیه الراجعون

سلام علیکم!

در حالی که مشغول تدارک مراسم جشن میلاد حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) بودیم، با خبر شدیم یکی از عزیزترین دوستانمان، در هیئت و نمازخانه بوستان بهاره، به مصیبت بزرگی دچار شده اند.

دوست عزیزمان جناب رضا جوان، مبتلا به امتحان بزرگ الهی شده اند و مادر خود را از دست داده اند. امیدواریم خداوند به روح ایشان رحمت و مغفرت و به دوست عزیزمان،‏ صبر جزیل عطا فرماید.

این مطلب را یکی از بازدیدکنندگان سایت که گویا از همسایگان نیز هستند برای عزض تسلیت خدمت خانواده جوان ارسال فرموده اند:

وما باز به تماشای پرواز پرنده ای می نشینیم که ازاین دنیای مادی پرمی گیرد، اومی رود و ما می مانیم درحسرت یک نگاهش، یک صدایش  و ... امّا بدان اوهمین جاست، کنارتو، فقط باید چشم سَر را ببندی وچشم سِر را باز کنی، او را می بینی که کنارت ایستاده، نگاهت می کند، لبخند می زند و چون همیشه مراقبت توست. بدان اومی رود امّا، خوبی هایش، مهربانی هایش، نگاه پرمهرش وگرمی دست نوازش گرش باقی می ماند، درقلب تو، دریاد تو ... پس رضا جان! بدان هرگاه که او را از یاد بردی او دیگر نیست، پس ازیاد مبر دست پرمهرش راتا اوهمیشه باقی باشد.      ( از طرف ...)

رضا جان! ما را در غم خود شریک بدان




کلمات کلیدی :

غزّه به ما چه؟!؟

ارسال‌کننده : نمازگزار در : 87/2/12 11:6 صبح

یا ناصِرَ مَن لا ناصَِر لَه

سلام! این روزها در غزه جنگ سختی بین حق و باطل در جریان است. این در حالی است که جهان اسلام و مسلمانان را سکوتی مرگبار در بر گرفته است.

در کشور خودمان نیز برخی افراد که البته تعدادشان کم نیست، به مسئله فلسطین و غزه به نوعی دیگر می نگرند و این ضرب المثل را دستاویز خود قرار داده و مرتبا از انجام وظیفه درباره فلسطین سرپیچی می کنند: چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است. و البته اضافه می کنند که ما تا زمانی در داخل محرومانی داریم نباید به فکر بقیه مظلومان جهان باشیم.

برای پاسخ به این عزیزان، باید دو نکته را مد نظر قرار داد: اول این که منبع و توجیه این ضرب المثل چیست؟! در اسلام داریم که "الجار ثم الدار" یعنی "اول همسایه، بعد خانه" تازه! این در حالت برابر و مساوی است نه حالا که اصلاً شرایط ما و فلسطینیان مظلوم، ‏با هم قابل مقایسه نیست.

دوم این که حمایت از فلسطین فقط سیر کردن گرسنگان شان نیست، آن ها نیاز به حمایت و پشتیبانی همه جانبه دارند.

در ضمن، شما که این چنین مدعی محرومان داخلی هستی، تا به حال چقدر به حال فقیران خودمان رسیدگی کرده ای؟!  تا به حال چندبار در کوچه های محروم و فقیر شبانه سر زده ای؟! تا به حال دل چند فرزند ایرانی را شاده کرده ای؟!... به خود دروغ نگوییم.

سخن را با یک جمله از حضرت امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) به پایان می برم:

من به دول اسلامى مى‏گویم که آقا چرا سر نهر (اردن) دعوا مى‏کنید؟ فلسطین مغصوب است؛ یهود را بیرون کنید از فلسطین؛ اى بى‏عرضه‏ها! خودشان که ریخته‏اند به جان هم. فلسطین مغصوب است، شما سر نهر دعوا مى‏کنید؟! وقتى سر نهر دعوا کردید، تثبیت شد. (صحیفه امام، ج‏1، ص: 387)

(این جملات به دعوای اردن وفلسطین بر سر یک رود، در اوج  حملات اسرائیل اشاره دارد.)

یاعلیالتماسدعا




کلمات کلیدی : غزه، جنگ، فلسطین

عکس های بی حیا !!!

ارسال‌کننده : نمازگزار در : 87/2/1 3:6 صبح

یا فاطمه معصومه اشفعی لنا فی الجنه

سلام! آقای رئیس جمهور به قم آمدند و رفتند. البته با کلی سخنرانی و دیدار و بازدید و مصوبه و از این جور چیزها.

خب طبیعی بود خبرگزاری ها از سخنرانی ها و بازدید های رئیس جمهور خبر و عکس پخش کنند ولی چیزی که باعث نگرانی است، پخش خبرها و عکس های جهت دار و غرض ورزانه است.

مثلاً یکی از خبرگزاری ها، عکس هایی رو از دیدار رئیس جمهور با مردم قم منتشر کرده بود که در آن دو زن با مانتو و روسری (بدون چادر) بودند.( که البته برای القای هر چه بیشتر این عکس ها به بیننده، این عکس رو از چند زاویه گذاشته بود)

برای بیننده این تصور پیش می آید که در قم هم حجاب بانوان از چادر به مانتو و روسری تغییر شکل یافته است که این تصوری باطل بیش نیست.

شاید برای شما این موضوع بسیار بی اهمیت باشد ولی باید گفت که اولین و مهمترین مرحله برای ترویج گناه (همچون تخریب حجاب و تغییر چهره مذهبی شهر مقدس قم)، باید حساسیت ها، بخوانید حیا، را از بین برد و بدون شک این حرکت ها،‏ این چنین نتایجی در بر خواهد داشت.

البته به لطف خدا و عنایات خاصه حضرت معصومه(سلام الله علیها) بانوان قمی همچنان  پیشگام رعایت حجاب کامل اسلامی برگرفته از آداب فاطمی و زینبی (س) هستند.خداوند حفظشان کند و آنان و ما را در حفظ عقاید تشیّع موفق بدارد. ان شاالله

یاعلیالتماسدعا




کلمات کلیدی :

نوآوری یا بدعت

ارسال‌کننده : نمازگزار در : 87/1/20 11:20 عصر

الحمدلله الذی جعلنا من المتمسّکین بولایت علی ابن ابیطالب(علیه السلام)

 20 فروردین روز ملی فناوری هسته ای و سالروز قطع رابطه با آمریکا است. امیدواریم این مناسبت ها برای کشور عزیزمان خجسته و گرامی باشد.

سلام! همان طور که مستحضرید، امسال از طرف مقام معظم رهبری سال نوآوری و شکوفایی نامگذاری شده است. به غیر از آن که همین نامگذاری ها، نوعی ابتکار و تدبیر بسیار هوشمندانه از جانب ایشان بود،‏ نوع نامگذاری ها و ترکیبات استفاده شده نیز، ‏جای بسی تامّل و تفکّر دارد که قطعاً ‏در صورت تامّل و تفّکر نتایج خوبی در برخواهد داشت.

البته این نکته در تمامی سخنان و بیانات ایشان مشهود است به نحوی که ایشان از ترکیبات تازه لغوی و کنار هم چیدن کلمات جدید، به وفور استفاده می کنند به نحوی که همین ترکیبات ، در کنار معنای اصلی کلمه، دریایی از معانی را در بردارد.

موردی که می خواهم به آن اشاره کنم،‏ نام امسال یعنی سال نوآوری و شکوفایی است. قطعاً پس از این نامگذاری از سوی نهادها و سازمان و تمامی اجزای نظام،‏ در طول سال،‏ کارهایی به عنوان نوآوری به مردم عرضه خواهد شد. ولی نگرانی اصلی در این است که نکند خدای ناکرده این نوآوری ها،‏ نوآوری های دروغین بوده و واقعاً بدعت باشند. پس لازم است معیاری برای تفاوت این دو معرفی نماییم.

اگر تا این جا را خوب خوانده باشید، به خوبی متوجه می شوید که خود حضرت آقا، این معیار را در نامگذاری معرفی نموده و از پیش، این نیاز را پیش بینی فرموده اند یعنی با کنار هم قرار گرفتن نام نوآوری و شکوفایی ، مشخص می شود که:

آن چیزی نوآوری است که باعث شکوفایی شود و الّا بدعت است. ( از این ترکیب زیبا لذّت بردی!)

اگر نوآوری که در مقابل شکوفاییِ علمی، سیاسی، اجتماعی ، فرهنگی و ... قرار بگیرد، حقیقتاً بدعتی بیش نیست و البته با تدبیر حضرت آقا،‏ جلوی سواستفاده از نام سال 1387 گرفته شده است.

ان شاالله شکرگزار نعمت های الهی از جمله مقام شامخ ولایت در درگاه الهی باشیم.

یاعلیالتماسدعا




کلمات کلیدی :

روایت تصویری از بلاگ تا پلاک2 (2)

ارسال‌کننده : نمازگزار در : 87/1/15 12:21 عصر

یا مصوّر

سلام! روایت تصویری اردوی از بلاگ تا پلاک2 (2) و دیگر هیچ!

 

شلمچه ، غروب جمعه، حال و هوای خاصی داشت ولی بعضی ها دست از هماهنگ کردن برنمی داشتند و دائم گوشی به دست بودند!

یک محمدعلی که می خواد مجاهد باشه!

 

بعضی ها هم از خاک متبرک شلمچه برامون مُهر درست کردن و پخش کردن! چه خاکی ... چه مُهری...

علی یارت جوون

  

همه جا با راوی هماهنگ می شد که : (( این بچه ها وبلاگ نویس هستند، اهل قلم اند و هواشون رو داشته باش و ...)) از این جور هماهنگی ها!

 سیدمحمد رضا فخری و حاج حسین احمدیان

 

طلائیه این قدر با صفا بود که هر کس حال خاص خودش رو داشت؛ بعضی ها همه چی رو نام مبارک حضرت زهرا (سلام الله علیها) می دیدن و این عشق رو این جوری نشون می دادن ( به یافاطمه که روی زمین با سنگریزه نوشته شده است دقت فرمایید):

یا فاطمه الزهرا

 

این عکس توضیح نمی خواد ؛‏حال بچه ها در طلائیه (چون صورتشون پیدا نیست و ریا نمی شه این رو انتخاب کردم) :

 

ایشون با اردوی ما نیامده بودن! فقط اونجا عکسشون رو زده بودن! به افق های دور ذُل زده! به نظرتون داره به چی نگاه می کنه؟!

 َشهید عماد مغنیه

 

بعضی ها هم در هر شرایطی عکاسی می کردن ! لب ساحل یا هر جای دیگه براشون فرق نمی کرد!

 ان شاالله پیروز باشی!      ساحل اروندکنار و سختی های کار یک عکاس!

 

فکر کنم تو این عکس هیچ کدوم از آقایون جا نیفتاده باشن ( البته به غیر از آقای عکاس و پاترول نشینان!) حتی آقای کیانی هم هست!
دقت کنید ببینید می تونید دو نفر رو با حالت مشابه پیدا کنید؟ هر کس به سمت و سویی است!

هویزه

 

دو نفر هم دیر به اردو پیوستند و موفق نشدیم خیلی با هاشون آشنا شیم ولی الحق و الانصاف خیلی زحمت کشیدن:

به یاد واکس زدن پوتین کنار حوض دوکوهه      

 

این آخرین عکس هم اوج مهمان نوازی بچه های اتوبوس سه رو نشون می ده! یه مهمون از دوکوهه باهامون اومده بود که البته خیلی هم پایه بود!!! بچه ها برای آشنایی باهاش،‏ از روش های مدرن استفاده کردن!!!

اوج مهمان نوازی!!!!

 

اعتراف: این وبلاگ ،‏وبلاگ شخصی نیست و اگر مطالب در مورد اردوی بلاگ تا پلاک2، حالت شخصی به خودش گرفته بود،‏خود گرفته بود دیگه، چکار کنم! ان شاالله دیگه تکرار نمی شه!!!

یاعلیالتماسدعا




کلمات کلیدی :

روایت تصویری بلاگ تا پلاک2 (1)

ارسال‌کننده : نمازگزار در : 87/1/11 5:22 صبح

یا مصوّر

23 ربیع الاول سالروز ورود باشکوه و پربرکت حضرت معصومه (سلام الله علیها) به قم
و تحقْق وعده امام صادق (علیه السلام) مبارک باد.

سلام! برخی از دوستان که در اردوی بلاگ تا پلاک 2 شرکت کرده بودن،‏ گزارش تصویری از این اردو رو گذاشتن ( اینجا و اینجا) .

ما هم برای ثبت و نشر آن لحظات زیبا و دوست داشتنی، چندتا عکس می ذاریم. البته اصل بر آن بوده است عکس هایی انتخاب شوند که در بقیه وبلاگ ها نیامده و البته شخصی هم نباشند.

توضیح هر عکس بالای آن آمده است ، برای بزرگ شدن هر عکس بر روی آن کلیک کنید. ( نام وبلاگ بر روی عکس ها درج نشده است تا زیبایی عکس ها کاسته نشود.)

نکته مهم: بعد از انتشار این مطلب توسط وبلاگ بوستان نماز ، پارسی بلاگ ساعتش رو درست کرد. (خواهش می کنیم، ‏قابلی نداشت!)

 

باید بگم که ما در اتوبوس شماره سه بودیم،‏البته خیلی ها دعا می کردن تا سال بعد بتونن به اتوبوس شماره 2 راه پیداکنن!!! 

سید علی خامنه ای (دامت برکاته)

 

تو اتوبوس مون هم همیشه سینه زنی و دعا  به راه بود (البته تف به ریا!) 

سینه زنی

 

بعد از پیاد شدن از قطار اولین جایی که رفتیم دوکوهه بود. البته آقای فخری برای هماهنگی به دژبانی دوکوهه رفتن. 

آقای فخری بعد از هماهنگ کردن

 

السلام ای صبحانه دوکوهه!!! 

صبحانه حلیم بود

 

بالای ساختمانی نیمه مخروبه در دوکوهه برایمان روایت گری کردند.

 روایت گری بر فراز یکی از ساختمان های دوکوهه      راوی خاطره شامپو رو گفتن و همه دارن می خندن (اونا که بودن، یادشونه!)

 

اینجا شرهانی است. چه گردوغباری به راه بود. خلاصه! خیلی با صفا بود.

شرهانی

 

خداییش فقط یه مورد ناهماهنگی در اردو دیدیم اون هم ناهار روز اول بود. در زیر برخی اعضای اتوبوس شماره 2 را می بینیم که ... خب هیچی عکس خودش مشخصه! 

ناهار روز اول

 

این وضعیت ما در اتوبوس 3 بود. اتوبوس ما تمام تدارکات اردو را با خود حمل می کرد و البته کافی نت هم برپا بود! (شما در عکس فلاکسی را می بینید که در طول اردو هیچ گاه ندیدیم استفاده شود!)

اتوبوس 3

 

فعالیت بخش فرهنگی اردو و نشریاتش عالی بود. همه رو جذب کرده بود. در عکس،‏ همه مشغول مطالعه شماره اول نشریه بین راهی هستند.

به خرمشهر خوش آمدید

  

روز انتخابات خرمشهر بودیم و در مسجد حامع این شهر رای دادیم. بچه ها بعد از رای دادن، احساس خوبی داشتند.(البته اون آقا با لباس مشکی از اهالی خونگرم خرمشهر هستند که خیلی دوس دارن عکس بگیرن!!!)

خرمشهر

 

ادامه دارد ...

یاعلیالتماسدعا




کلمات کلیدی :

ساعت پارسی بلاگ قدیمه!

ارسال‌کننده : نمازگزار در : 87/1/8 11:48 عصر

به نام تنظیم کننده امور دنیا، خالق بی همتا

..:: این یک روزنوشت است ::..

سلام! پس از دو سال که دولت در برابر تغییر ساعت ها در اول فروردین ماه مقاومت کرد، بالاخره مجلس توانست نظر خود مبنی بر تغییر ساعت ها را به کرسی بشونه ؛ ولی انگار پارسی بلاگ طرفدار نظر دولته و همچنان مقاومت می کنه!

منظورم اینه که پارسی بلاگ هنوز ساعتش رو جلو نکشیده. از کجا می شه متوجه شد؟ خب معلومه! از اون جا می شه متوجه شد که شمارنده پارسی بلاگ، تا ساعت 1 بامداد ( ساعت 12 قدیم، 1 جدید!) بازدیدکنندگان رو به حساب تعداد "بازدید امروز" می ذاره و از یک بامداد به بعد ( ساعت 12 قدیم، 1 جدید!)‏ بازدید کنندگان رو، به حساب بازدید روز بعد می ذاره! در صورتی که باید ساعت 12 رسمی مبدأ تغییر روز ها باشه.

قصد به روز کردن نداشتم ولی گفتم شاید تا پست بعدی این سوژه به این خوبی از دستم بره! ( مطلب اصلی رو اینجا بخونید)

خلاصه! از مدیر پارسی بلاگ ، جناب آقای فخری، دعوت می کنیم که نظر مجلس در مورد تغییر ساعت ها را اعمال کنند. ( هر چند با این تغییر ساعت ها مخالفیم ).

یاعلیالتماسدعا




کلمات کلیدی :

صلح با شیطان

ارسال‌کننده : نمازگزار در : 87/1/8 1:30 صبح

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

سلام! چند وقتی است مطلب انتقادی نزده بودیم و دیگه داشت دلم برای این چیزا تنگ می شد ؛ تا این که فقط با 5 دقیقه تلویزیون دیدن همه چی دستگیرم شد! یه جنگ نوروزی با این مشخصات (اسمش رو بلد نیستم!) :از شبکه تهران، روز اول یا دوم نوروز، مجری : رضا رشیدپور، ‏مهمان ویژه : ‏امین حیایی.

بحث به فلسفه کشیده شد. امین حیایی بدجوری جوّ گرفته بودش و یه لحظه رفت تو حس و نظرش رو درباره شیطان این جوری بیان کرد:
خب به نظر من، شیطان یه فرشته مقرب الهی بود، که سال های سال خدا رو عبادت می کرد و دعوا سر من ( اشاره ای به خودش کرد و منظورش کلّاً بشر بود) به وجود اومد. حالا من به شیطان در خلوت خودم گفتم: خب عب نداره! نمی خواد به من سجده کنی! بیا با هم خدا رو سجده کنیم و این درگیری ها تموم شه. این جوری بود که صلح بین من و شیطان برقرار شد.

رشیدپور که انگار نکته ای ناب را شنیده باشد و رازی مگو برای فاش شده باشد ذوق کرد و با حالتی خاص به تائید سخنان گران بهای این فیلسوف عزیز پرداخت!!!

و اما بعد...

اولاً شیطان فرشته نبود، جن بود. دوماً شیطان دعوایش سر انسان نبود، بر سر غرور و تکبرش بود. چون باید پس از امر الهی، بدون لحظه ای مکث، به انسان سجده می کرد و در پایان این که شیطان اصلاً رام شدنی نیست که ما بخواهیم باهاش صلح کنیم!!!! اصلاً انسان چه حقی دارد به شیطان بگوید بر من سجده کن یا نکن! جلّ الخالق!

این دستورالعمل، تجویز بسیار جدید و آخرین متدی است که ایشان ارائه داده اند. مگر می شود شیطان با انسان کاری نداشته باشد! شیطان دشمن قسم خورده ماست و حیات و تمام اراده اش بر منحرف کردن انسان است. چطور می توان صلح کرد؟؟؟ لابد بعد از انعقاد این قراردادجناب پروفسور امین حیایی  دیگر مرتکب هیچ گناهی نشده اند. چون دیگه شیطون باهاش رفیقه!!!!

و اما پایان...

این مطلب نشانه اهمیت امین حیایی و نظرات او نیست ( اون که اصلاً برام مهم نیست!) این مطلب نشانه اهمیت جوانان و افکار عمومی است که این ها را می شنوند و با توجه به شخصیت کلی هنرمندها، از آن تاثیر زیادی می پذیرند. این حرف ها، دراز کردن پا فرا تر از گلیم،  در یک بحث مهم، بدون کمترین اطلاعات، توسط یک بازیگر ِ ... است. مراقب باشیم که دینمان و عقایدمان را از چه کسی و از کجا الگو می گیریم.  ببینیم چه کسانی با چه عملکردی می خواهند جلودار تبلیغ دین باشند!

خدا عاقبتمون رو به خیر کنه با این همه فتنه آخرالزمان یاعلیالتماسدعا

پ . ن: راستی بنر بالا هم عوض شده ها! قشنگه؟! پس چرا هیچی نمی گید؟!!!

اعتراض به بی حرمتی به مقدسات مسلّم اسلام توسط عناصر داخلی




کلمات کلیدی :

بلوتوث های پلاکی

ارسال‌کننده : نمازگزار در : 87/1/4 8:0 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام! ابتدای اردوی بلاگ تا پلاک 2 قصد داشتم اتفاقات و خاطراتم رو بنویسم ولی فقط تا بعدازظهر روز دوم این کار دوام آورد!  فعلاً همین چند خط رو بخونید تا ببینیم بعداً خدا چی می خواد:

از قطار پیاده می شیم، ‏ایستگاه اندیمشک، همین جوری الکی الکی گریه ام می یاد! نمی دونم چرا ،‏شاید فکر می کنم تو راه آهن اندیمشک پیاده شدم پس رزمنده ام!!! یا شاید دوکوهه این حس رو بهم می ده، شاید چفیه، شاید این همه جوونِ پایه دور و برم، ‏شاید بلوتوث های پلاکی(1) ، ‏شاید نخل های اندیمشک یا شاید ... مثل این که فهمیدم ... راه آهن اندیمشک، ‏دوکوهه،‏ چفیه، جوون های دور و برم، بلوتوث های پلاکی،‏ نخل های اندیمشک باعث شدن تا باورم بشه به جای مقدسی اومدم و در جای مقدس چی بهتر از گریه!!!

چه جالب ... هر شهری به چیزی می بالد... یه شهر افتخارش داشتن بلندترین برج دنیاست ... یه شهر شهرتش به دلیل قدیمی ترین آثار باستانی اش است... یه شهر هم به ساحل زیبا و جنگل های انبوهش می بالد... اما اندیمشک به هزار شهیدش می بالد، این را از تابلوی ورودی شهر به خوبی می توانی بفهمی ... راستی ما به چه می بالیم؟!

دوکوهه با چمن ها و درخت هایش،‏ با تانک هایش، با ساختمان های خرابه اش، حتی با حسینیه (تخریبش) دلم را نبرد؛ دلم پیش حاج احمد متوسلیان جا ماند؛ حاجی خودت نگهدار دلم باش!!!

پا نوشت:
1) بلوتوث های پلاکی شامل بلوتوث هایی بود که بر و بچه های زحمت کش اردو تهیه کرده بودن و انصافاً کار جدید،‏ جذاب و بسیار زیبایی بود.
این بلوتوث ها به صورت روزانه بین  وبلاگ نویسانی که از نعمت بلوتوث بهره مند بودند(!)، ‏رد و بدل می شد که شامل اطلاعاتی کامل و جامع و مختصر از مناطق جنوب بود که به دلیل جدید بودن روش ،‏ مورد توجه خاص وبلاگ نویسان قرار گرفته بود.
اون قدر مطالب این بلوتوث ها جامع و کامل بود که اکثر صحبت های راویان ارتش، برامون پس از خواندن این بلوتوث ها تکراری می شد. (خدا خیرشون بده، ایشالله از بلوتوث های بهشتی قسمتشون بشه!!!) برای قدردانی خیلی کوچیک از این عزیزان ،‏با اجازه شون اسم این مطلب رو بلوتوث های پلاکی گذاشتم.

یاعلیالتماسدعا




کلمات کلیدی :

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >