سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کژی با دانش راست می شود . [امام علی علیه السلام]

روایت تصویری بلاگ تا پلاک2 (1)

ارسال‌کننده : نمازگزار در : 87/1/11 5:22 صبح

یا مصوّر

23 ربیع الاول سالروز ورود باشکوه و پربرکت حضرت معصومه (سلام الله علیها) به قم
و تحقْق وعده امام صادق (علیه السلام) مبارک باد.

سلام! برخی از دوستان که در اردوی بلاگ تا پلاک 2 شرکت کرده بودن،‏ گزارش تصویری از این اردو رو گذاشتن ( اینجا و اینجا) .

ما هم برای ثبت و نشر آن لحظات زیبا و دوست داشتنی، چندتا عکس می ذاریم. البته اصل بر آن بوده است عکس هایی انتخاب شوند که در بقیه وبلاگ ها نیامده و البته شخصی هم نباشند.

توضیح هر عکس بالای آن آمده است ، برای بزرگ شدن هر عکس بر روی آن کلیک کنید. ( نام وبلاگ بر روی عکس ها درج نشده است تا زیبایی عکس ها کاسته نشود.)

نکته مهم: بعد از انتشار این مطلب توسط وبلاگ بوستان نماز ، پارسی بلاگ ساعتش رو درست کرد. (خواهش می کنیم، ‏قابلی نداشت!)

 

باید بگم که ما در اتوبوس شماره سه بودیم،‏البته خیلی ها دعا می کردن تا سال بعد بتونن به اتوبوس شماره 2 راه پیداکنن!!! 

سید علی خامنه ای (دامت برکاته)

 

تو اتوبوس مون هم همیشه سینه زنی و دعا  به راه بود (البته تف به ریا!) 

سینه زنی

 

بعد از پیاد شدن از قطار اولین جایی که رفتیم دوکوهه بود. البته آقای فخری برای هماهنگی به دژبانی دوکوهه رفتن. 

آقای فخری بعد از هماهنگ کردن

 

السلام ای صبحانه دوکوهه!!! 

صبحانه حلیم بود

 

بالای ساختمانی نیمه مخروبه در دوکوهه برایمان روایت گری کردند.

 روایت گری بر فراز یکی از ساختمان های دوکوهه      راوی خاطره شامپو رو گفتن و همه دارن می خندن (اونا که بودن، یادشونه!)

 

اینجا شرهانی است. چه گردوغباری به راه بود. خلاصه! خیلی با صفا بود.

شرهانی

 

خداییش فقط یه مورد ناهماهنگی در اردو دیدیم اون هم ناهار روز اول بود. در زیر برخی اعضای اتوبوس شماره 2 را می بینیم که ... خب هیچی عکس خودش مشخصه! 

ناهار روز اول

 

این وضعیت ما در اتوبوس 3 بود. اتوبوس ما تمام تدارکات اردو را با خود حمل می کرد و البته کافی نت هم برپا بود! (شما در عکس فلاکسی را می بینید که در طول اردو هیچ گاه ندیدیم استفاده شود!)

اتوبوس 3

 

فعالیت بخش فرهنگی اردو و نشریاتش عالی بود. همه رو جذب کرده بود. در عکس،‏ همه مشغول مطالعه شماره اول نشریه بین راهی هستند.

به خرمشهر خوش آمدید

  

روز انتخابات خرمشهر بودیم و در مسجد حامع این شهر رای دادیم. بچه ها بعد از رای دادن، احساس خوبی داشتند.(البته اون آقا با لباس مشکی از اهالی خونگرم خرمشهر هستند که خیلی دوس دارن عکس بگیرن!!!)

خرمشهر

 

ادامه دارد ...

یاعلیالتماسدعا




کلمات کلیدی :