سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ارزش نعمتها تنها از سنجش با ضدّشان شناخته می شود . [امام علی علیه السلام]

علامه قاضی طباطبایی و نماز

ارسال‌کننده : موذّن در : 86/10/3 1:17 صبح

                           بسم المحبوب

حضرت علّامه آیت الله سیّد علی قاضی طباطبایی (رحمة الله علیه) از علمای بزرگ و استاد بسیاری از فقها و مراجع کنونی بودند. ایشان در سال  1366 هجری قمری 83 سالگی دار فانی را وداع کردند و به دیار  حق شتافتند. در اوصاف ایشان حرفهای بسیاری بیان شده و در شرح حالشان کتابها نوشته شده، زیرا ایشان در مسائل علمی و اخلاقی و عرفان بی نظیر بوده اند. نقل می کنند که بیماریشان در اواخر عمر عطش بود، می گفتند: در سینه ام آتش است،این آتش ساکت نمی شود و دائم آب می خوردند.

این عطش همان عشق واقعی به خدا و اهلبیت (علیهم السلام) بود. یکی از مسائل مهمّی که بسیار مورد توجه علّامه بود عشق به نماز و انجام آن در اول وقت بود به گونه ای که می فرمودند: اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد، مرا لعن کند.

یکی از شاگردانشان نقل می کنند که آقای قاضی فرزندی داشتند که خیلی مورد علاقه شان بود. پس از مدتی در حادثه ای از دنیا رفت. در آن روزهای غم انگیز به خدمت ایشان رسیدیم تا عرض تسلیتی کرده باشیم. ابتدا فرمودند: آن بچه تا الآن نزد من بود، شما آمدید او رفت، و سپس فرمودند: تمام همّ و غم دنیا در نزد من، تا اول الله اکبر نماز است.

   یکی از جملات بسیار زیبایی که از قولشان نقل شده و نشان دهنده اوج علاقه به نماز می باشد این است که می فرمودند: دو سه روز است در این فکرم که اگر در بهشت نگذارند ما نماز بخوانیم، چه بکنیم .(!)

بله رفقا، اینها هم، کسانی مانند ما بوده اند و با کمی توجه به حضرت حق و انقطاع از دنیا به این مقامات رسیده اند، که بسیاری از نعمتهایی که خداوند به ما می دهد به خاطر نفسهای قدسی آنان است. به امید روزی که ما هم در راه آنان قدم برداریم.

به امید آن روز که انتظارش شیرین است....




کلمات کلیدی :

مقام پیشوای هشتم از نظر رسول الله(ص)

ارسال‌کننده : موذّن در : 86/9/1 10:20 صبح

بسم ربٌ الرضا

یکی از صالحان نقل می کنند که :
شبی رسول الله (ص) را در خواب دیدم . به ایشان عرض کردم : ما به زیارت کدامیک از فرزندان شما بشتابیم و زیارت کدامیک از آنها برای ما بهتر است؟ آقا در جواب من فرمودند : بعضی از فرزندان من مقتول وبعضی مسموم به سوی من آمده اند. (اشاره به اینکه زیارت هر کدام به نحو خاصی موثر خواهد بود و بر دیگری برتری ندارد) . عرض کردم : آقا جان، چون قبور فرزندان شما هر کدام در مکانی دور از هم قرار گرفته و همه در یک مکان جمع نیستند تا ما به راحتی بتوانیم به زیارت آنها برویم و قدرت شرفیابی به محضر همه آنها را نداریم، به نظر شما زیارت کدامیک از آنها موجب بدست آوردن فیوضات و تامین کننده مصالح دنیا و آخرت ما می باشد؟
آقا فرمودند: همان فرزندم که در نزد شماست و در خاک طوس مدفون است. به ایشان عرض کردم : منظورتان علی بن موسی الرضا (ع) می باشد؟  تا این نام را بر زبانم جاری کردم، ایشان سه مرتبه فرمودند: درود خدا بر او، درود خدا بر او، درود خدا بر او ....

به امید آن روز که انتظارش شیرین است .....




کلمات کلیدی :

منبع تخریب حرم رسول الله(صلی الله علیه و آْله و سلّم) توسط وهابی

ارسال‌کننده : نمازگزار در : 86/8/29 5:38 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

مطلب قبلی که من گذاشته بودم، مطلبی در مورد تخریب گنبد حرم رسول الله توسط وهابی ها بود. این مطلب با عکس های موجود، نیازی به سند ندارد و بسیار واضح است ولی با توجه به درخواست دوستان دو نکته در زیر رو یادآوری می کنم . امیدوارم قانع شوید:

1. این برجستگی در تمام عکس های حرم رسول الله از قدیم تا جدید وجود دارد و ماموران حرم رسول الله در برابر این سوال که " آن برجستگی چیست؟" منکر وجود برجستگی می شوند و این خود دلیلی برای صحت آن است.

2. این داستان بین شیعیان مدینه رایج است و در حقیقت نقل این موضوع از جانب ایشان بوده است.

یاعلیالتماسدعا




کلمات کلیدی :

آقای بهجت و اذن دخول حرم امام رضا(ع)

ارسال‌کننده : موذّن در : 86/8/29 1:41 عصر

بسم ربّ الرضا(ع)

پیشاپیش میلاد ولی نعمتمون امام رضا(علیه السلام) رو به همه شما تبریک میگم . میدونم آرزوی قلبی هممون اینه که تو این روزا به پابوسی آقا بریم ولی خیلی هامون دستمون از اون بارگاه نورانی کوتاهه. به دلم افتاد که یه مطلبی فقط با یک واسطه از حضرت آیت الله بهجت (حفظه الله) براتون نقل کنم تا از همین راه دور، دلمون رو روانه حرم معشوقمون کنیم :
یکی از دوستان نقل می کردند که خودشان چندین بار از حضرت آیت الله بهجت (حفظه الله) شنیده اند که ایشان می فرمودند: هر وقت به حرم آقا امام رضا (علیه السلام) مشرف می شوید کنار درب حرم آنقدر صبر کنید و داخل نشوید تا یه قطره اشک بر روی گونه هایتان جاری شود و بدانید که این اشک همان اذن دخولی است که خود آقا به شما داده تا به پابوسی شان بروید.

خوشا به حال کسانی که توفیق اینو دارن که این روزا به خدمت آقا برن و اشک شوقشان را در کنار گنبد طلایی حرم تقدیم مولایشان کنند ولی خود مولا میدونه که ما هم که نمی تونیم از نزدیک به ایشان عرض ادب کنیم از همین راه دور قطره های اشکمونو پیشکش حرمشان می کنیم .
به امید آن روز که انتظارش شیرین است.....




کلمات کلیدی :

محضر صدق الهی

ارسال‌کننده : موذّن در : 86/8/25 11:57 صبح

بسم ربّ المهدی

یکی از بزرگان نقل کردند که در اوایل انقلاب شخص سرمایه داری خدمت حضرت علامه حسن زاده آملی (حفظه الله) آمد و مبلغ حدودا سیزده میلیون تومان (به پول آن زمان ) نزد ایشان آورد که با این مبلغ در آن زمان ساختمانهای زیادی قابل تهیه بود و از ایشان خواست که این مال را از او قبول کنند و در راه مناسب مصرف نمایند.
آن شخص پس از دادن آن مال از حضرت علامه خواستند که به ایشان رسید سال پیش را بدهد. به محض اینکه این درخواست را کرد آقا برافروخته شدند و به او گفتند : من در محضر صدق الهی زندگی می کنم و همه جهان صدق و راستی محض است آنوقت تو از من می خواهی که در این محضر دروغ بگویم . این مال را از پیش من بردار که من هرگز آن را قبول نمی کنم .

نکته جالب این است که خود علامه بعدها می فرمودند که من به یک ریال از آن مقدار پول نیاز داشتم ولی او از من کاری خواست که هرگز در محضر حضرت حق به خودم اجازه انجام آن را نخواهم داد. این یه جزئی از تقوا و خودسازی سالکان الی الله است ولی...
رفقا ! بیایید کمی در زندگی خودمان فکر کنیم و ببینیم آیا می توانیم در این راه قدم برداریم و کمی خودمان را متعهد و متخلق به آداب دین عزیزمان کنیم که اگر همه اینگونه شویم زندگی معنای دیگری پیدا خواهد کرد و هیچ ظلمی در جهان روی نخواهد داد و این همان خواست مهدی فاطمه (عجل االه تعالی فرجه) می باشد. به امید آن روز که انتظارش شیرین است ...




کلمات کلیدی :

تخریب حرم رسول الله(صلی الله علیه و آْله و سلّم) توسط وهابی ها

ارسال‌کننده : نمازگزار در : 86/8/22 7:49 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

  برای ورود به وبلاگ ستاد مردمی حمایت از تحریم کالاهای صهیونیستی اینجا را کلیک کنید

 السلام علیک یا رسول الله

سلام اگر می خواهید بدانید حکمت قرار دادن عکس گنبد حضرت رسول اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) در این مطلب چیست، این سه ماجرای کوتاه را بخوانید:

1. ابرهه به قصدتخریب خانه خدا سپاهی از فیل ترتیب می دهد. به عاقبت کار خود مطمئن است و هیچ مشکلی در اجرای هدف شوم خود نمی بیند. با تکبر تمام همراه با سپاهیان فراوان خود، وارد مسجد الحرام می شود و ناگهان... ناگهان پرندگانی از آسمان گل های خشک شده ای بر سر آنان می ریزند و تمام قدرت پوشالی شان را از بین می برند. آری ... خدا این گونه از حرمت حرم خویش دفاع کرد.

2. منصور دوانیقی در عیش شبانه خود به سر می برد. مست و خمار است. نعره ای می زند و به سربازان خود دستور می دهد: جعفر بن محمد را نزد من بیاورید، همین حالا. سربازانِ از خدا بی خبر، علت خلقت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) را در حالی که مشغول خواندن نماز شب بودند، کشان کشان به قصر منصور می آورند. منصور امام را می بیند. به خیال خود، هیچ مانعی برای قتل امام وجود ندارد، شمشیر را بالا می برد تا کار جعفر بن محمد (ع) را یکسره کند و... و شمشیر را پایین می آورد. تا سه بار این کار را انجام می دهد ولی قادر به واردکردن جراحتی به امام صادق(علیه السلام) نمی شود. نهایتاً از این کار منصرف می شود و امام را به خانه اش باز می گردانند. منصور علت را چنین توضیح می دهد: هر بار که شمشیر را بالا می بردم، رسول خدا(ص) را دیدم که من را از انجام این کار منع می کرد. آری ... خدا این گونه از حرمت ولیّ خویش دفاع کرد.

3. وهابیان به هیچ مقبره ای در مکه و مدینه امان نمی دهند، از مقبره شهدای احد گرفته تا قبرستان بقیع. حکومت کاملا در اختیارشان است و مردم هم در برابر قدرت نظامی آن ها هیچ حرفی برای گفتن ندارند. پس رسیدن به اهدافشان برایشان حتمی است. پس از تخریب تمامی مقابر، نوبت به مقبره رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) می رسد. یکی از افراد را برای جاسازی بمب روی گنبد پیامبر، به پشت بام مسجد النبی می فرستند. ولی ... ناگهان صاعقه ای می آید و آن فرد را می سوزاند در حالی که در روی گنبد مشغول جاسازی بمب بود. هر چه تلاش می کنند نمی توانند جنازه آن فرد را از روی گنبد بلند کنند. برای مخفی ماندن این لکه ننگ، جنازه را این گونه مخفی می کنند. آری ... خداوند این گونه از حرمت رسول خویش دفاع کرد.

یاعلیالتماسدعا

سندی واضح برای صحت داستان بالا، اگر این جسد نیست، پس چیست؟!!!  

جسد وهابی روی گنبد رسول الله




کلمات کلیدی :

شهوت نان و ماست

ارسال‌کننده : نمازگزار در : 86/7/21 11:15 عصر

به نام خدا

سلام ماه رمضان و عید رمضان تموم شد، به همین راحتی! دیگه هم بر نمی گرده. این حرف ها رو زدم تا ان شاالله از بقیه عمرتون خوب استفاده کنید. غرض از مزاحمت: پیش خودم گفتم حالا که تعطیلات رو گذروندید حتماً حوصله دارید که دو تا داستان کوتاه رو با هم بخونیم. البته خیلی داستان خوندم تا تونتستم این  دو تا رو انتخاب کنم. خوب اولی اش این که:

یکی از عارفان گوید: چهل سال با نفس در منازعت و کشمکش بودم که از من شهوتی نطلبد و مرا با دنیا و آن چه در آن است ، درنیندازد. روزی مرا بر نفس رحمت آمد و درهمی حلال به دست آوردم و به بازار می رفتم تا نان و ماست بخرم و یک خواسته نفس را جواب گویم. از خرابه ای گذر کردم، پیری را در آن دیدم؛ در آن گرما به زمین افتاده بود و زنبوران از هوا در او می پریدند و از گوشت تن او بر می گرفتند. بر او ترّحمی کردم و صدا زدم: ای فقیر، از من چیزی بخواه! سر برداشت و مرا به نام خواند و در پاسخ گفت: در من چه فقری می بینی؟ تاج اسلام بر سرم و  گوهر معرفت در دلم! مسکین توئی که با چهل سال ریاضت ، شهوت نان و ماست از نفس خود نتوانستی بازگرفت!

پس واپسینش اش را اینجا مطالعه نُمایید(!):

کسی گنه کاری را که مرده بود، در خوب دید. از او پرسید: خداوند با تو چه کرد؟
گفت: بدی های بی شمار و نیکی های اندکم را با ترازوی عدل سنجید و بالقاطع، بدی بر خوبی چربید. ناگهان از آسمان کیسه ای در کفه نیکی هایم افتاد و خوبی ها بر بدی ها چیرگی یافت. متعجب شدم، در کیسه را باز کردم . آن گاه دیدم که در آن مشتی خاک است که روزی بر گوری مسلمانی ریخته بودم.

خب! اگه دقت کرده باشید متوجه شدید که دو داستان دو حالت متفات را در خواننده ایجاد می کنند؛ یکی ترس از بدی ها و دیگری امید به نیک ها. به این می گن« خوف و رجا» که البته بهترین حالت انسان قرار گرفتن ما بین این دو حالت است.

یاعلیالتماسدعا




کلمات کلیدی :

داستان ولادت امام حسن مجتبی(ع)

ارسال‌کننده : نمازگزار در : 86/7/5 3:51 صبح

پیامبر (ص)فرمود:«حَسَنٌ مِنّی وَاَنَا مِنْهُ اَحَبَّ اللّهُ مَنْ اَحَبَّهُ».                                  
منبع: سلام! داستان ولادت امام حسن مجتبی(ع) به گونه‏اى که در کتاب های معتبری مثل روایات شیخ صدوق(ره)در امالى و علل و عیون اخبار الرضا(ع)و روایات دیگر محدثین شیعه و اهل سنت آمده این گونه است که امام سجاد(ع) فرموده اند:

چون فاطمه(س)فرزندش حسن را به دنیا آورد، به پدرش على(ع)عرض کرد: نامى براى او بگذار، على(ع)فرمود: من چنان نیستم که در مورد نامگذارى او به رسول خدا پیشى گرفته و سبقت جویم.در این وقت رسول خدا(ص)بیامد، و آن کودک را در پارچه زردى پیچیده، به نزد آن حضرت بردند.حضرت فرمود: مگر من به شما نگفته بودم که او را در پارچه زردنپیچید؟سپس آن پارچه را به کنارى افکند و پارچه سفیدى گرفته و کودک را در آن پیچید، آنگاه رو به على(ع)کرده فرمود: آیا او را نامگذارى کرده‏اى؟

عرض کرد: من در نامگذارى وى به شما پیشى نمى‏گرفتم!رسول خدا(ص)فرمود: من هم در نامگذارى وى بر خدا سبقت نمى‏جویم!
در این وقت‏خداى تبارک و تعالى به جبرئیل وحى فرمود که براى محمد پسرى متولد شده، به نزد وى برو و سلامش برسان و تبریک و تهنیت گوى و به وى بگو: براستى که على نزد تو به منزله هارون است از موسى، پس او را به نام پسر هارون نام گذاری کن!

جبرئیل از آسمان فرود آمد و از سوى خداى تعالى به وى تهنیت گفت و سپس اظهار داشت: خداى تبارک و تعالى تو را مامور کرده که او را به نام پسر هارون نام بگذارى. رسول خدا(ص)پرسید: نام پسر هارون چیست؟عرض کرد: «شبر».فرمود: زبان من عربى است؟ عرض کرد: نامش را«حسن‏»بگذار، و رسول خدا(ص)او را حسن نامید... (2)

                     میلاد امام مجتبی(ع) مبارک باد

                




کلمات کلیدی : حسن، نام، جبرئیل

آقای بهجت و شهرام جزایری!

ارسال‌کننده : نمازگزار در : 86/7/4 1:39 صبح

به نام خدا

حجت‌الاسلام غلامی، از اعضای سابق دفتر حضرت آیت‌الله بهجت(دامت‌برکاته) نقل کرده‌است: «روزی شهرام جزایری، بر اساس ارتباط‌هایی که ایجاد کرده‌بود از فرزند آیت‌الله بهجت(دامت‌برکاته) درخواست ملاقات با آقا را داشت. اما وقتی این جریان به اطلاع حضرت آیت‌الله بهجت(دامت‌برکاته) رسید وی مخالفت کرد».
شهرام جزایری با طراحی ترفندی، روزی به مقابل مسجد حضرت آیت الله بهجت(دامت‌برکاته) در قم می روند تا وقتی که حضرت آقا از نماز فارغ می شوند، از فرصت استفاده‌ کنند و وارد دفتر یا منزل آقا شوند و ملاقاتی انجام دهند. به همین منظور بیرون مسجد منتظر می‌مانند تا نماز تمام شود و آقا از مسجد بیرون بیایند.

حضرت آیت الله بهجت(دامت‌برکاته) همیشه سرشان پایین است و به کسی نگاه نمی‌کنند. وقتی از مسجد خارج شدند، یکی از دوستان و نزدیکان شهرام جزایری به آیت الله بهجت(دامت‌برکاته) نزدیک شد و به آقا گفت: حضرت آیت الله؛ آقای شهرام جزایری از تجار خیر تهران(!!!) هستند و فعالیت‌های خیریه فراوانی انجام می‌دهند و برای عرض ارادت و دست‌بوسی خدمت رسیده‌اند، در این هنگام آقا سر مبارک را بالا‌گرفتند و به شهرام جزایری نگاهی کردند و فرمودند:

«برو و از کارهای خیری که انجام داده ای توبه کن!»

یاعلیالتماسدعا

منبع: وبلاگ سوزن بان




کلمات کلیدی : آقای بهجت، شهرام جزایری

شعر نماز

ارسال‌کننده : نمازگزار در : 86/6/18 12:56 عصر

به نام خدا

سلام شعر قبلی رو که گذاشته بودم یه بیتش جا مانده بود که خوبش رو بخواهید شاه بیت بود حالا از اول شعر رو بخونید:

ای نماز ای آئینه پرداز وجود                                   آفتاب دل، سحر ساز وجود

قرّة العین رسول(ص) حق پرست                          افتخار مردم مطلق پرست

ای تو معنای امیرالمومنین(ع)                                 چلچراغ زهره(س) خلوت نشین

ی حَسن(ع) را حُسن و نور هر دو عین                    شد گل افشان از تو دامان حسین(ع)

قدر تو در کربلا معلوم شد                                          پاسدارت چهارده معصوم شد

یاعلیالتماسدعا




کلمات کلیدی :

<      1   2   3      >