سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خدای سبحان آدم را در خانه ای سکونت داد که وسائل زندگی اش فراوان [امام علی علیه السلام]

بهشتی به نام رمضان

ارسال‌کننده : نمازگزار در : 89/6/1 11:9 صبح

در بهشت من روزه هست،‏ گرسنگی هم، تشنگی هم

در بهشت من باید انتخاب کرد بین خواب ناز سحر و سحری!

در بهشت من ساعت هم هست تا شماره کنم ساعات مانده تا اذان مغرب را !

در بهشت من روزها که بلندتر می شود روزه هم سخت تر می شود و تنبلی هم بیشتر!

بهشت من همین رمضان است

دیگرنوشت:

- اصلا کی گفته تو رو به بهشت راه می دن!!!




کلمات کلیدی : بهشت، رمضان

عید فطر در نگاه امیرمومنان علی علیه السّلام

ارسال‌کننده : نمازگزار در : 86/7/20 11:39 عصر


                                                  به نام خدا
                                       عید سعید فطر مبارک باد

سلام! امیرالمومنین علی علیه السلام(ع) در یکی از اعیاد فطر خطبه ای خوانده اندو در آن مومنان را بشارت و مبطلان را بیم داده اند. ایشان در بخشی از سخنان گوهر بار خود فرموده اند:
«ای مردم! این روز شما روزی است که نیکوکاران در آن پاداش می گیرند و زیانکاران و تبهکاران در آن مأیوس می شوند. و این شباهتی زیاد به روز قیامتتان دارد.پس با خارج شدن از منازل و رهسپار شدن به سوی جایگاه نماز عید، به یاد آورید خروجتان از قبرها را و رفتنتان به سوی پروردگار را ، و با ایستادن در جایگاه نماز به یاد آورید ایستادن در برابر پروردگارتان را ، و با بازگشت به سوی منازل خود، متذکّر شوید بازگشتتان را به سوی منازلتان در بهشت برین را؛
ای بندگان خدا! کمترین چیزی که به زنان و مردان روزه دار داده می شود این است که فرشته ای در آخرین روز ماه رمضان به آنان ندا می دهد و می گوید: «هان ای بندگان خدا! بشارتتان باد‍ که گناهان گذشته تان آمرزیده شد، پس به فکر آینده خود باشید که چگونه بقیه ایّام را بگذرانید؟!!!»»

عارف کامل و عارف واصل، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی نیز در مورد روز بزرگ عید فطر فرموده اند:« عید فطر روزی است که خداوند آن را از میان دیگر روزها برگزیده است و ویژه هدیه بخشیدن و جایزه دادن به بندگان خویش ساخته و آنان را اجازه داده است تا در این روز نزد حضرت او گرد آیند و برخوان کرم او بنشینند و ادب بندگی به جای آورند، چشم امید به دگاه او دوزند و از خطاهای خویش پوزش خواهند.»

یاعلیالتماسدعا




کلمات کلیدی :

حضور رئیس جمهور در مراسم احیاء

ارسال‌کننده : نمازگزار در : 86/7/14 12:0 صبح

سلام!
امیدوارم طاعات و عبادات شما عزیزان در لیالی قدر مورد قبول خدا و رضایت امام زمان(عج)‏قرار گرفته باشد. در زیر عکسی رو می بینیم که از کمتر رئیس جمهوری میشه مثل این عکس رو پیدا کرد. همان طور که واضح است، رئیس جمهور انقلابی و مردمی کشور مون دکتر محمود احمدی نژاد رو می بینیم که... امیدواریم در رسیدن به اهداف انقلابی و اسلامی اش موفق باشه ان شاالله 
البته عکس های بیشتر و  بسیار زیباتر رو در
این جا می تونید ببینید (حتما ببینید، از دستش ندید!)
یاعلیالتماسدعا

 اللهم عجل لولیک الفرج




کلمات کلیدی :

الغوث الغوث

ارسال‌کننده : نمازگزار در : 86/7/12 8:41 عصر

                                                          
                           به نام خداوند بهشت و
جهنّم

سلام! یکی از برنامه های اصلی در مراسم های احیاء در سراسرکشور ، قرائت دعای جوشن کبیر است. این دعا که بسیار موثق و معتبر است، شامل هزار نام از اسامی خداست. در بین هر فراز از این دعا این جمله تکرار می شود: سبحانک یا لا اله الّا انت الغوث الغوث خلّصنا من النار یا رب. در زیر سعی شده است که این جمله معنی شود البته معنی با کمی توضیح!

سبحانک:
زمانی که دعاکننده به درگاه خداوند متعال روی می آورد و با دست خالی و چشمان گریان از آن درگاه کریم، حاجتش را می طلبد، سعی می کند با بیان اوصاف معبودش عشق و محبّت خود را به او ابراز کند و به عظمت و جلال او اشاره کند.ذکر «سبحانک» در انتهای هر بند از این دعا، به معنی تحیّر و تعجّب بنده خدا از اسامی و نام های خدا است.

لااله الا انت:
این فراز اشاره به مقام توحیدی و وحدانیت خداوند دارد. ما با بیان این ذکر که در روایات بسیاری بر آن تاکید شده است، به خداوند عرض می داریم که به یکتائی و بی مانندی تو ایمان کامل داریم و همه هستی را از تو می دانیم.

الغوث الغوث:
یعنی« الامان الامان از سختی و ترسناکی روز قیامت و از شدت عذابی که خداوند در برابر گناهان من در این دنیا، برای من در آن دنیا مهیا کرده است.»
زیرا درست است که خداوند ارحم الراحمین است ولی یکی دیگر از صفات خداوند، «اشد المعاقبین = شدیدترین عقاب کننده» می باشد. معنایی دیگر که می توان از این ذکر استفاده کرد و در روایات نیز به آن اشاره شده است، وجود نازنین قطب عالم امکان حضرت مهدی(عج) است که همه موجودات وابسته به ایشانند.

خلصنا من النار یا رب:
در تفسیر «النار= آتش» که در این بند ذکر شده است سه تفسیر وجود دارد:
1. منظور از آتش ، آتش جهنم باشد که ما از خداوند می خواهیم ما از این آتش نجات دهد.
2. منظور از آتش ، آتش فراق و جدایی حضرت حجت(عج) باشد که در دعای کمیل نیز می خوانیم: «خدایا اگر مرا از دوستانت جدا کنی و در میان دشمنانت عذاب کنی، شاید صبر کنم، ولی چگونه بر دوری تو صبر کنم؟»
شیخ عبدالله انصاری نیز می گوید: «الهی! چون آتش فراق داتشی، با آتش دوزخ چکار داشتی؟!!!»
3. منظور از آتش، آتش محبت دنیا باشد چون باطن دنیا ، جهنم است که از خدا می خواهیم دل ما را از محبت دنیا پاک کند.

در پایان در مورد رب می توان گفت که به این دلیل به خدا رب گفته می شود که خداوند مسئولیت تربیت تمام اشیا و موجودات در سلسله صعودی و تکاملی بر عهده دارد.

از این که طولانی شد، ببخشید؛ لازم بود.این مطلب به زحمت آقای حسین عابدینی جمع آوری شده بود.
یاعلیالتماسدعا




کلمات کلیدی :

حضرت موسی(ع) و شب قدر

ارسال‌کننده : نمازگزار در : 86/7/12 5:33 عصر


بسم ربّ الشّهر الرَّمضان

سلام! به یاری خدا داریم برای امشب، که سوّمین و آخرین شب قدر است، آماده می شیم. حیف! چقدر زود گذشت؛ ولی الآن هم خیلی دیر نشده، می شه جبران کرد.

در ادامه حدیثی از زبان پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلّم)آمده است که بسیار زیبا، فضیلت شبهای قدر رو بیان می کنه. این حدیث در حقیقت گفتگویی میان حضرت موسی(علی نبیّنا و آله و علیه السّلام) و خدا است.

حضرت موسی(ع) به خدا عرض کرد:
- خدای من! نزدیک شدن به تو را می خواهم، چه کنم؟
خداوند در جوابش فرمود:
- نزدیکی من برای کسی است که شب قدر بیدار شود.
- معبود من! رحمت تو را می خواهم،چه کنم؟
- رحمت من از آن کسی است که در شب قدر به فقیر ها رحم کند.
-پروردگار من! جواز عبور از صراط را می خواهم،چه کنم؟
- آن جواز برای کسی است که در شب قدر صدقه ای بدهد.
- بار الها! از درختان بهشتی می خواهم،چه کنم؟
- آن درخت های برای کسی است که در شب قدر سبحان الله بگوید
- محبوب من! رضایت تو را می خواهم،چه کنم؟
- رضایت من از آن کسی است که در شب قدر دو رکعت نماز بخواند.

بزرگ است خدای خالق زیبایی ها


مطلب بالا  توسّط دوست بزرگوارم حسین جمع آوری شده بود. از ایشون صمیمانه تشکر می کنم .
یاعلیالتماسدعا




کلمات کلیدی :

قدر علی(ع)

ارسال‌کننده : نمازگزار در : 86/7/10 8:21 عصر

یا علی(ع) مددی

به نام خدای علی(ع)

ایّام شهادت حضرت علی علیه السّلام است. از کتاب «آیات الولایه» مطلبی رو براتون آماده کردم و امیدوارم از خوندنش لذّت ببرید.
کتاب «آیات الولایه» کتابی است که تقریبا تمامی آیاتی که در قرآن به ولایت ائمه علیهم السلام دلالت می کند به ترتیب سوره جمع آوری کرده است و با احادیث معتبری شرح داده است. گفتم الان که هم شب های قدر است و هم ایّام شهادت مولای مان حضرت علی علیه السلام، چه خوبه که ارتباط واضح و بدیهی این دو را باز هم با هم مرور کنیم. ایشالله که خدا به ما توفیق درک شب های قدر رو در سایه ولایت علی(ع) عطا کنه.
در ذیل آیه ِ«انّا انزلناه فی لیله القدر» در این کتاب آمده است: در کتاب «معانی الاخبار ص 315» آمده است که اصبغ بن نباته از مولای متقیان علی(علیه السلام) روایت می کند که رسول الله به من فرمود: یا علی(ع)! آیا  معنای لیله القدر رامی دانی ؟ عرض کردم نه یا رسول الله(ص).
فرمود: خداوند در آن شب قدر آن چه را که باید به وجود آید، تا قیامت تقدیر می کند و
از جمله مقدّرات الهی ولایت تو و ولایت امامان(ع) از نسل تو تا روز قیامت است.
و یا در همین کتاب «معانی الاخبار ص 316» آمده است که: صالح بن عقبه از مفضل بن عمر نقل می کند که در خدمت امام جعفر صادق(علیه السّلام) این آیه را تلاوت کردم:«انّا انزلناه فی لیله القدر» حضرت امام صادق(علیه السلام) فرمود: برایت برتری این سوره بر سایر سوره هارا بیان نکنم ؟ عرض کردم: یا مولای من! برتری اش چیست؟ پس فرمود: ولایت امیر المومنین علی ابن ابیطالب (علیه السلام)در آن است. عرض کردم: در همان شب قدری که در ماه رمضان واقع شده؟ فرمود: آری! در آن شب  مقدّرات آسمان ها و زمین و ولایت امیرالمومنین (علیه السّلام) انجام می گیرد.

یاعلیالتماسدعا




کلمات کلیدی :

حدیثی از امام حسن(علیه السّلام)

ارسال‌کننده : نمازگزار در : 86/7/6 1:55 صبح

به نام خدا

سلام. میلاد امام حسن(علیه السلام) تموم شد، به همین راحتی! مواظب باشیم که شب های قدر رو از دست ندیم. این آخرین پستی است که به مناسبت این ولادت می نویسم. در اینجا سعی کردم یک حدیث زیبا رو براتون بیارم و ازتون خواهش کنم بعد از خوندنش، 60 ثانیه، حداقل 60 ثانیه فکر کنید. به خدا ضرر نمی کنید!

قال الحسن بن علی(علیهما سلام): «وَ اعْلَمُوا عِلْمًا یقینًا أَنـَّکُمْ لَنْ تَعْرِفُوا التُّقى حَتّى تَعْرِفُوا صِفَةَ الْهُدى، وَ لَنْ تُمَسِّکُوا بِمیثاقِ الْکِتابِ حَتّى تَعْرِفُوا الَّذى نَبَذَهُ وَ لَنْ تَتْلُوَا الْکِتابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ حَتّى تَعْرِفُوا الَّذى حَرَّفَهُ، فَإِذا عَرَفْتُمْ ذلِکَ عَرَفْتُمُ الْبِدَعَ وَ التَّکَلُّفَ وَ رَأَیتُمْ الْفِرْیةَ عَلَى اللّهِ وَ التَّحْریفَ وَ رَأَیتُمْ کَیفَ یهْوى مَنْ یهْوى.»


من فقط به یه نکته از حدیث که به ذهنم رسید اشاره کنم و اون هم این که:طبق حدیث برای تمسّک به قرآن باید کسانی را که آن را از خود دور کرده اند بشناسیم و این یعنی دستور امام مجتبی(ع) به دشمن شناسی. دیگه از این صریح تر نمی شه! دفاع از جان و عقاید مسلمانان با گوشه نشینی و عدم توجه به دشمنان اصلا حاصل نمی شه باید ببینیم اونا چی می گن و با چی می خوان ما رو از قرآن دور کنن تا خودمون رو واکسینه کنیم(!)



کلمات کلیدی : حدیث، امام حسن، دشمنان، قرآن

لبخند امام حسن مجتبی (علیه السلام)

ارسال‌کننده : نمازگزار در : 86/7/5 9:19 عصر

 یا الله

سلام ! امیدوارم از ایّام باسعادت ولادت چهارمین معصوم آل الله،  حضرت امام حسن مجتبی (علیه السّلام) استفاده کرده باشین. در قسمت های قبلی از تولد امام حسن(ع) و یکی از مهمترین فعالیت های امام حسن یعنی قائله ایشان و معاویه(علیه اللعنه) پرداختیم. حالا می خواهیم چندتا داستان قشنگ و کوتاه از ایشون رو با هم مرور کنیم. ان شاالله مورد عنایت ایشون قرار بگیریم.

امام حسن(ع) هیچ نگفت تا سخنان آن مرد به پایان رسید. آنگاه رو به او کرد و با چهره ای گشاده و متبسم سلام کرد و فرمود:
«ای مرد محترم گمان می کنم تو غریبی و چیزهایی چند بر تو اشتباه شده است. اکنون اگر از ما چیزی  بطلبی، از تو خشنود می شویم. اگر چیزی بخواهی به تو می دهیم. اگر هدایت و ارشادی بطلبی هدایتت می کنیم. اگر کمک کاری بخواهی در اختیارت می گذاریم. اگر گرسنه باشی، تو را غذا می دهیم. اگر به جامه ای نیازمند باشی به تو می پوشانیم. اگر از جایی رانده شده ای پناهت می دهیم. اگر حاجتی داری، برمی آوریم و اگر بار خویش به خانه ما فرود آوری و مهمان ما باشی، تا به هنگام رفتن از تو پذیرایی می کنیم. در خانه ما به روی تو گشاده است.»
مرد شامی که این سخنان را شنید، سخت گریست و گفت:
«گواهی می دهم که تویی خلیفه خدا بر روی زمین. خدا خود بهتر می داند رسالت و خلافت خویش در کجا قرار دهد. پیش از آنکه تو را ملاقات کنم،(به دلیل تبلیغات باند معاویه(علیه اللعنه)) تو و پدرت علی، نزد من دشمن ترین خلق بودید و اکنون محبوب ترین خلق خدائید.»


امام حسن علیه السلام دوست بذله گو و شوخ طبعی داشت که گهگاه خدمت آن حضرت می رسید و با سخنان خود مایه شادی آن بزرگوار را فراهم می ساخت. مدتی بود که او به امام سر نمی زد تا آنکه که یک روز نزد حضرت آمد. امام علیه السلام فرمود: «چه طوری؟» مرد پاسخ داد: « نه چنانم که خدا دوست می دارد، نه چنانم که شیطان دوست می دارد و نه چنانم که خودم دوست می دارم.»

امام حسن علیه السلام از این حرف خنده اش گرفت و با تعجب پرسید: «چرا؟» مرد عرض کرد: «زیرا خدا دوست دارد که از او اطاعت کنم و نافرمانی اش نکنم که چنین نیست. شیطان هم دوست دارد که مدام نافرمانی خدا کنم و اصلاً اطاعت نکنم که چنین نیز نیستم (و گاهی حرف خدارا گوش می دهم.) خودم هم دوست دارم که هرگز نمیرم، چنین نیز نیستم (و روزی باید بمیرم)».




کلمات کلیدی : امام حسن، لبخند، آخرت

احکام اعتکاف

ارسال‌کننده : نمازگزار در : 86/4/30 3:58 عصر

آداب، احکام و شرایط اعتکاف

در این پست نگاهی گذرا به شرایط، احکام،  و آداب اعتکاف افکنده ایم.
اعتکاف از عبادات مستحب به شمار می رود. البته، ممکن است هر عبادت مستحبی، تحت عناوین دیگری، واجب گردد. اعتکاف نیز با داخل شدن تحت یکی از این عناوین از استحباب خارج شده رنگ وجوب به خود می گیرد. اگر کسی نذر کند یا با خدای خود عهد و پیمان ببندد که سه روز در مسجد جامع معتکف شوم تحت عنوان وفای به نذر و عهد، اعتکاف بر او واجب می گردد.

نیابت در اعتکاف

اعتکاف را می توان به سه صورت به جای آورد. 1) برای خود ؛ 2) به نیابت از مردگان 3) به نیابت از زندگان
اگر اعتکاف را به نیابت از کسی که، از دنیا رفته به جای آورد، در این صورت اعتکاف را تنها به نیابت از یک نفر می توان انجام داد ولی اگر مقصود اهدای ثواب باشد می توان ثواب اعتکاف را به چند نفر، زنده یا مرده، هدیه کرد.

در مورد نیابت از شخص زنده، در میان فقها اختلاف نظر وجود دارد. بسیاری از فقها در درستی چنین اعتکافی، تردید کرده اند. در این صورت، هرگاه نایب، اعتکاف را به قصد رجا، یعنی امید به مطلوب بودن عمل نزد خدا، نه به عنوان عبادتی حتمی انجام دهد، مانعی ندارد.



شرایط اعتکاف

شرایط اعتکاف عبارت اند از: 1- ایمان: اعتکاف از غیر مسلمان، پذیرفته نمی شود و باطل است. 2- عقل: اعتکاف انسان مجنون باطل است. البته آنان که دارای جنون ادواری هستند. یعنی بعضی از اوقات در حال جنون و دیگر اوقات سالم هستند، اگر در حال سلامت معتکف شوند، اعتکاف آنها صحیح است. اصولاً هر عاملی مانند بی هوشی و مستی و ... که موجب از کار افتادگی عقل شود، اعتکاف را باطل می کند. 3- نیت و قصد قربت: در یک تقسیم بندی، واجبات و مستحبات به دو قسم تعبدی و توصلی تقسیم می شوند. مراد از تعبدی، عملی است که قصد قربت در آن معتبر است مانند نماز و روزه؛اما در اعمال توصلی این طور نیست. اعتکاف مانند نماز و روزه از اعمال تعبدی است و چنانچه بدون قصد قربت و با انگیزه های غیر الهی انجام شود، باطل می گردد.

کسی که قصد اعتکاف دارد باید قبل از طلوع فجر نیت کند. سؤال اینجاست: آیا ماندن در مسجد و روزه گرفتن به قصد اعتکاف کافی است؟ یا آن که معتکف باید قصد کند عبادتی دیگر مانند قرائت قرآن و دعا را نیز انجام دهد؟ بیشتر فقها می گویند برای تحقق اعتکاف، قصد ماندن در مسجد به عنوان اعتکاف، به تنهایی کافی است. در مقابل، برخی از فقها، قصد عبادتی دیگر را شرط می دانند.
4- روزه: از شرایط اعتکاف، روزه گرفتن در ایام اعتکاف است. لذا تحقق اعتکاف از مسافری که روزه برای او جایز نیست غیر ممکن است و نیز اعتکاف زنان شرایط خاص دارد و همچنین اعتکاف در روز عید قربان و عید فطر که روزه در آن دو روز حرام است، باطل است.

5- مدت اعتکاف: اعتکاف نباید کمتر از سه روز باشد. اگر کسی کمتر از سه روز را برای اعتکاف نیت کند باطل است. اما اعتکاف بیش از سه روز مانعی ندارد و محدود به حد معینی نیست، اگرچه بعد از هر دو روز، سومین روز آن واجب است. بنابراین اگر پنج روز اعتکاف کند، روز ششم واجب است و اگر هشت روز اعتکاف کند، روز نهم بنا بر احتیاط، واجب است.

 6- حضور در مسجد جامع: اعتکاف باید در مسجد جامع شهر باشد و اعتکاف در سایر مساجد، مثل مسجد قبیله یا مسجد بازار کافی نیست. اگر مسجد جامع در شهری متعدد باشد؛ می تواند یکی از آنها را انتخاب نماید. در صورت امکان احوط آن است که یکی از مساجد چهار گانه یعنی مسجد الحرام، مسجد النبی، مسجد کوفه و مسجد بصره را برای اعتکاف برگزینند.

 7- اجازه ولی: از آنجا که اعتکاف به خودی خود واجب نیست و انجام آن مستلزم خروج از منزل و صرف وقت نسبتاً زیادی است و ممکن است موجب پایمال شدن حق کسی شود، لذا یکی از شرایطی که برای آن ذکر می کنند؛ اجازه ولی است. اگر کسی نسبت به فرد معتکف ولایت دارد یا حقی از او با انجام اعتکاف ضایع می شود، اجازه او در صحت اعتکاف شرط است و اگر بی اجازه او معتکف شود، زحمت بیهوده کشیده و وقت خود را تلف کرده است. به عنوان مثل اگر فرزندی بخواهد معتکف شود و این کار او، موجب آزار و اذیت پدر و مادر می شود یا به هر علتی به او اجازه اعتکاف ندهند، اعتکافش صحیح نیست. همچنین اگر زنی بخواهد معتکف شود و این کارش با حق شوهر منافات داشته باشد یا بدون اجازه شوهر از خانه خارج شود اعتکاف او اشکال دارد

8- پیوستگی توقف: در اعتکاف باید وقوف در مساجد، به طور مداوم و پیوسته باشد. اگر شخص معتکف از روی عمد و با اراده، در غیر موارد مجاز، از مسجد خارج گردد، اعتکاف او باطل می شود چه عالم به حکم باشد و چه جاهل؛ ولی اگر در صورت فراموشی یا علی رغم میل باطنی و به اجبار مسجد را ترک نماید، اعتکاف او صحیح است. پس خروج از مسجد برای قضای حاجت یا انجام غسلهای واجب، به اعتکاف ضرری نمی رساند. امام صادق (ع) می فرماید: "لا یخرُجُ المُعتَکفُ مِنَ المَسجِدِ الاّ فِی حاجَةٍ؛ فرد معتکف از مسجد خارج نمی شود مگر برای حاجتی ضروری". از آنجا که در ضرورتها تنها باید به قدر دفع ضرورت اکتفا نمود لذا معتکف نمی تواند بیشتر از مقدار لازم در خارج از مسجد مکث کند.
بنا بر مفاد بعضی از روایات، می توان برای رفع حوائج مسلمین یا برطرف کردن نیازهای نظام اسلامی، از مسجد در حال اعتکاف خارج و بعد از رفع حاجت به مسجد بازگشت. کما اینکه
در سالی که ایام اعتکاف ماه رجب مصادف با 22 بهمن شده بود، فقهای بزرگ اسلام، مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی و مرحوم آیت الله العظمی اراکی، جهت شرکت در راهپیمایی 22 بهمن به جواز خروج از مسجد فتوا دادند.

احکام مسجد

رعایت احکام مسجد بر معتکف لازم است. از جمله احکام مسجد، حرمت نجس کردن زمین، دیوار و سقف، بام و داخل مسجد و وجوب تطهیر نجاست از مسجد است.

از دیگر احکام مسجد، حرمت تخریب مسجد و وسایل مربوط به مسجد همچنین حرمت خروج وسایل مسجد می باشد. ورود به مسجدالحرام و مسجدالنبی بر جنب و حائض و نفساء حرام است و نمی تواند به طور عبوری از یک درب داخل شود و از درب دیگر خارج گردد. عبور از مساجد دیگر اشکال ندارد به شرط آن که توقف نکند و چیزی در مسجد نگذارد.

آداب مسجد: از آنجا که معتکف، در طول مدت اعتکاف، پیوسته در مسجد حضور دارد باید به آداب حضور در مسجد توجه داشته باشد که عبارت اند از: 1- حفظ حرمت مسجد: کسی که برای اعتکاف و یا هر منظور دیگر در مسجد به سر می برد باید توجه به قداست و احترام مسجد داشته و رعایت آداب و احترام آن را بنماید. همچنین مراقب باشد کوچکترین خطایی از او سر نزند، چرا که "اِنّ المَساجِدَ لله" (جن:18) ارزشمندترین و محترمترین مکان در نزد هر مسلمانی مسجد است. امام صادق (ع) می فرماید: "از آن رو به احترام مساجد امر شده است که آنها خانه های خداوند در زمین هستند". بنابراین بر معتکف لازم است که از انجام هرگونه عملی که احتمال بی احترامی به مسجد در آن می رود خودداری نماید. 2- با وضو به مسجد وارد شدن: مستحب است با وضو به مسجد داخل شویم. امام صادق (ع) می فرماید: "به مسجد درآیید، چرا که آنها خانه های خدا در زمین اند. پس هرکس با وضو وارد مسجد شود خداوند گناهانش را پاک و نام او را در زمره زائران خداوند می نویسد". 3- آراستگی هنگام ورود به مسجد: در قرآن آمده: "یا بَنی آدَمَ خُذُوا زینَتَکُم عِندَ کُلّ مَسجِدٍ (اعراف:31)." فرد معتکف به خاطر طولانی شدن اقامتش در مسجد نباید آنجا را همانند خانه خود تصور کند و با لباسهایی نامناسب و وضعیتی آشفته در برابر دیگر معتکفان، حاضر شود. البته استعمال عطر برای او جایز نیست. 4- نظافت مسجد: در این زمینه روایات متعددی وارد شده است که بیانگر اهمیت پاکیزه کردن مساجد می باشد. حضرت امام کاظم (ع) می فرمایند: "همانا بهشت و حوریان مشتاق کسی هستند که مساجد را جاروب کرده و خاشاک را از آن می گیرند". بنابراین بر معتکفان لازم است در طول ایام اعتکاف در همه حال، مراعات نظافت و پاکیزگی مسجد را نمایند. 5- خودداری از هتک به مسجد: امام صادق (ع)می فرماید: "مَلعُونٌ مَلعُونٌ مَن لَم یوَقّر المَسجِد." اهمیت و احترام مسجد به حدی است که هتک حرمت آن از گناهان کبیره محسوب می شود. پس هر کاری که در نظر عوف و عموم مردم، بی احترامی به مسجد شمرده می شود باید ترک شود. 6- پرهیز از گفتگو درباره دنیا: البته سخن گفتن از دنیا، عنوانی کلی است که مصادیقی بسیار دارد. مثل سخن گفتن از کسب و کار و معامله و به طور کلی پرداختن به مادیات. 7- گذرگاه قرار ندادن مسجد: در روایتی از پیامبر وارد شده است که: "جفاکاری آن است از مسجد بگذرد و در آن نماز نگزارد".

 ادامه دارد.....                                      یاعلی التماس دعا

 




کلمات کلیدی :

تاریخچه اعتکاف

ارسال‌کننده : نمازگزار در : 86/4/30 3:45 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

چه عبادت عجیبی ! هم خود عبادت است و هم عبادات دیگر را در خود دارد. نماز دارد، آن هم چه نمازی؛ در اول وقت، به جماعت، با حضور قلب، به دور از ریا، با تضرع و خشوع،روزه هم دارد و آن هم چه روزه ای، در بهترین ایام، در حالی که همه اعضای وجود انسان روزه دار است. زبان، چشم و قلب، همه در روزه اند. دعا نیز دارد، آن هم چه دعایی، در خلوت، با وضو، در حال روزه، در بهترین اوقات شبانه روز و در بهترین زمان سال.

توبه آن هم چه توبه ای، همچون توبه نصوح، با بهترین حالت و در بهترین روز خدا.پس چه خوب است برای تقرب بیشتر به درگاه خداوند، اعتکاف را تجربه کنیم.

کلمه اعتکاف از ریشه عکف است. اهل لغت برای این ریشه، معانی گوناگونی ذکر نموده اند. از جمله: رویکرد به چیزی با توجه و مواظبت، اقبال به چیزی بی آن که روی از آن برگردد، محبوس و متوقف کردن چیزی، و...

مجموع تعاریف بالا را می توان، در یک تعریف خلاصه کرد: "اعتکاف به معنی اقامت گزیدن در جایی است به طوری که فرد معتکف خود را محبوس و ملتزم به آن مکان بداند و این التزام ناشی از اهمیت و عظمت آن موضع باشد."

بنابراین ، آنچه باعث تفاوت میان اعتکاف و سایر اقامتها می شود این است که در اعتکاف، یک نحوه توجه و رویکردی وجود دارد که مانع اشتغال فرد به امور دیگر، غیر از آنچه که به او روی کرده می شود.
اما تعریف اصطلاحی اعتکاف: امام خمینی (ره) در تعریف اعتکاف می گویند: "وَ هُوَ اللَّبَثُ فِی المَسجِدِ بِقَصدِ التَعّبُدِ بِهِ وَ لا یعتَبَرُ فِیه ضَمُّ قَصدِ عِبادَةٍ اُخری خارِجَةً عَنهُ وَ اِن کانَ هُو الاَحوِط؛ اعتکاف، ماندن در مسجد به نیت عبادت است و قصد عبادت دیگر، در آن معتبر نیست. اگر چه احتیاط مستحب نیت عبادتی دیگر، در کنار اصل ماندن می باشد."

آنچه از قرآن به صراحت دریافت می شود اصل وجود عبادتی به نام اعتکاف است که در بسیاری از ادیان الهی، از جمله اسلام، وجود داشته است و اما چه کیفیتی و چه شرایطی، اطلاعی در دست نیست.
علامه مجلسی به نقل از مرحوم طبرسی می نویسد: سلیمان (ع) در مسجد بیت المقدس اعتکاف می کرد. آب و خوراک برای آن حضرت فراهم می شد و او در آن جا به عبادت می پرداخت.

حضرت موسی (ع) با آن که مسؤولیت سنگین رهبری و هدایت امت را به دوش داشت، برای مدت زمانی آنان را ترک و برای خلوت با محبوب خویش به خلوتگاه کوه طور شتافت. او در پاسخ به پرسش خداوند که فرمود: چرا قوم خود را رها کردی و با عجله به سوی من شتافتی؟ عرض کرد: پروردگارا! به سوی تو آمدم تا از من راضی شوی (طه :83و84).

از بعضی آیات قرآن مجید (سوره مریم:16و 17) استفاده می شود که حضرت مریم (ع) آنگاه که به افتخار ملاقات با فرشته الهی نایل آمد از مردم بریده بود و در خلوت به سر می برد.

علامه طباطبائی می فرماید: گویا مقصود از دوری مریم از مردم، بریدن از آنان و روی آوردن به اعتکاف برای عبادت بوده است. پیامبر اسلام (ص) هر از چند گاهی به دور از غوفای مکه و سر و صدای مردم و هیاهوی بت پرستان، خود را به غار حراء می رسانید و به پرستش معبود حقیقی مشغول می شدپس از بعثت و بعد از هجرت، پیامبر فرصتی دوباره می یابد تا به اعتکاف روی آورد و خلوتی با خدای خود داشته باشد. این بار اعتکاف را در مسجد النبی پی می گیرد.

ادامه دارد....

ان شاالله ما هم توفیق اعتکاف داشته باشیم ما را هم دعا کنید

یاعلی تا بعد....




کلمات کلیدی :

   1   2      >