ارسالکننده : نمازگزار در : 86/11/9 1:18 عصر
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام! ایام انتخابات مجلس نزدیک است. پس از ثبت نام بی سابقه ،تعجب برانگیز و مشکوک بیش از هفت هزار نامزد نمایندگی مجلس بر همگان واضح و مبرهن بود که همزمان با رشد بی سابقه ثبت نام نامزدها، رد صلاحیت ها نیز افزایش خواهد یافت ولی برخی از این نکته ساده چشم پوشی کردند تا به منافع حزبی و گروهی خود برسند؛ غافل از این که مردم بسیار باهوش تر و فهمیده تر هستند که به این فرافکنی ها و هیاهوها توجهی کنند.
باید به این افراد گفت که بر فرض که تائید صلاحیت شدید و بر فرض هم ( هر چند خیلی بعیده!) رای مردم را کسب کردید، می خواهید چه کنید؟!
هنوز خاطره ها و اذهان عمومی از روزه های سیاسی و تحصن های شما پاک نشده است. فراموش نکرده ایم که برای خوش خدمتی به اربابان غربی تان، کنترل مهمترین مرز هوایی سرزمین اسلامی را به صهیونیست ها سپردید، مردم را از استفاده از انرژی هسته ای به بهانه داشتن نفت محروم می کردید( یاد توجیهات رضاخان در مخالفت با ملی شدن صنعت نفت به خیر!)
طرف صحبت اصلی ما با برخی بزرگان است ( البته مردم در انتخابات قبلی ریاست جمهوری نظرشان را به آن ها فهماندند ولی مثل این که آن ها نمی خواهند بپذیرند!).
این بزرگان که شروع به رایزنی و برگزاری جلساتی نموده اند ، سنگ برخی را به سینه می زنند که برای مردم معلوم الحال هستند و امتحان خود را پس داده اند. این رد صلاحیت شده ها ارزش آبروی این بزرگان ( حالا هر چقدر که تهش مونده!) را ندارند.
از این بزرگان تقاضا می کنیم بهتر است به حفظ انقلابی که برای زحمت کشیده اند(طبق ادعای خودشان) تلاش کنند نه برای حفظ آبروی احزابی که مورد توجه خاص پرزیدنت بوش هستند (البته پرزیدنت این علاقه را در نطق هایش مخفی نمی کند و این طرفی ها هم با سکوت خود از این شرایط استقبال می کنند.)
سوال اینجاست که آیا این بزرگان به سازوکارهای نظام اعتقاد دارند یا خیر( که حتما اعتقاد دارند چون یا خودشان در شکل گیری آن دست داشته اند یا این که دوره ای بر کرسی های آن پست ها تکیه زده اند)
حال که اعتقاد دارند و از طرفی هم می دانند قانون، قانون است و قانون باید اجرا شود،چه رایزنی و تلاشی مدّ نظر است؟! آیا می خواهند کاری فراتر از قانون انجام دهند یا بی قانونی کنند یا دیگران را به این کار مجبور کنند یا ... (که از این حالات به خدا پناه می بریم)
حال فرض کنید برخی با این فعالیت ها و تلاش ها تائید صلاحیت شوند و مورد اقبال مردم قرار نگیرند و رای نیاورند، آن وقت این بزرگان، همین اندک آبروی خود را نیز از دست خواهند داد.
نکته آخر این که چهار سال زمان کمی نیست! شاید با برخی چشم پوشی های مقطعی برخی به مجلس راه یابند ولی آیا می دانید با این چشم پوشی ، چشم پوشی هایمان باید تا چهار سال ادامه یابد و البته هیچ راه دیگری نخواهیم داشت. بهتر است دوراندیش باشیم و هیاهوهای حزبی ترتیب اثری ندهند. ان شاالله
در این مطلب برای این که احترام خود را به آقایان رفسنجانی، کروبی و خاتمی نشان دهیم، از این افراد با اسم ((بزرگان)) نام بردم ولی این ربطی به قبول داشتن عقایدشان ندارد
خوشحال می شیم نظرتون رو بدونیم ... یاعلیالتماسدعا
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : نمازگزار در : 86/11/2 10:56 صبح
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام! در حالی که 15 روز از بارش برف در شهر قم می گذرد ولی هنوز این شهر حالت عادی به خود نگرفته است. در این میان بیشتر از هر چیز، فعالیت ضعیف شهرداری به چشم می خورد. خودم در شهر قم زندگی می کنم و دوست دارم گوشه ای از مشکلات مردم فهیم این شهر را منعکس کنم.
بعد از بارش برف اول، برخی مسئولان شهرداری توضیح دادند که در برابر این وضعیت آمادگی کافی نداشتند و خود را برای موج های بعدی سرما آماده می کنند و البته مردم فهمیده قم این توضیحات را پذیرفتند . اما مردم توقع نداشتند که شهردار قم در مصاحبه تلویزیونی به جای عذرخواهی از مردم به خاطر این مشکلات عدیده ( کاری که پس از حضور رئیس جمهور مرسوم شده است و کار شایسته ای است که باعث التیام خاطر مردم نیز می شود) خنده سر دهد و به نوعی اذهان عمومی شهروندان قمی را به سخره بگیرد و در برابر سوالات خبرنگار در مورد وضعیت مسیر های عبور و مرور شهر، خنده ای بیشتر جواب ندهد تا حرص مردم را بالا بیاورد .
البته تعجب مردم وقتی به اوج خود رسید که ایشان در همان ایام حساس به همراه رئیس شورای شهر و هیئت همراه(!) به چین سفر کردند. بنابراین از این شورای شهر همچین دور از انتظار نیست که از این عملکرد ضعیف قدردانی هم به عمل آورد( خلاصه چندتا از مسافران چین از شورای شهر بودند!) اینجا یه سوال از مسئولان شورای شهر دارم و البته می دانم نه آن ها می خوانند و نه جواب می دهند:
ایّها الشورا! اگر نزدیک انتخابات شورای شهر بود در این وضعیت سخت ، باز هم این گونه رفتار می کردید ؟! به سفر خارجی می رفتید و از عملکرد ضعیف تقدیر می کردید؟!!! الله اعلم
کوچه های قم همچنان یخی به ضخامت پنج سانتی متر را روی خود حس می کنند، برف ها کنار کوچه ها تپه شده اند و هر روز در هر کوچه چندین ماشین به علت نداشتن زنجیر چرخ لیز می خورند و از حرکت باز می ایستند این در حالی است که 15 روز از بارش برف می گذرد! البته گاهی لودر یا کامیون در سطح شهر رویت می شوند که حضوری کم رنگ و ضعیف دارند.
فکر می کردم این وضعیت با حضور ماموران زحمت کش شهرداری بهتر می شود ولی وقتی در چند منطقه مختلف این صحنه را دیدم گفتم ای کاش همین کار را هم انجام نمی دادند: یخ های کنار خیابان و داخل جوب ها را می کندند و داخل خیابان می ریختند! و البته معلوم نبود منظورشان از این کار چه بود ولی می دانم این کار بیشترین خطر را برای موتورسواران، که از قشر پایین جامعه هستند، دارد.
در این حال مردم قم با توجه به این ضرب المثل خود دست به کار شدند: "کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من!" مردم در برخی محله ها پول جمع می کنند تا کارگری بگیرند و کارگر امور کوچه را سامان بخشد؛ در برخی دیگر کوچه ها اهالی خود بیل به دست گرفته اند و امروز هم استاندار قم ، که خود از اولین و مهمترین منتقدان فعالیت شهرداری بوده، از مردم خواست تا روز جمعه در حرکتی انقلابی برف کوچه ها را پاک سازی کنند ( یعنی ای مردم! حالا که شهردار شهرداری نمی کنه بیایید خودتون شهردار بشید!)
حالا نکته اش اینجاس: ببینید انگار دنیا برعکس شده! یکی شهردار شده ولی بیشتر از رئیس جمهور این مملکت تشریفات داره و خودش رو می گیره( البته ببخشیدها!) رئیس جمهور با قطع گاز در بخشی از کشور سرزده و سریع به آن منطقه سفر می کند در حالی که حال عمومی خوبی ندارد ولی شهردار این شهر، به شیوه پادشاهان قاجاری(!)، هنگام بحران به فرنگ سفر می کنند! حالا فکر کنید امثال این آقا رئیس جمهور می شدن یا بشن!!!
یادآوری کنم که شهرداری به مردم اطمینان خاطر داده بود که به مقدار کافی نمک برای برف دوم ذخیره کرده است ولی برف دوم آمد و رفت ولی نمک ها ذخیره ماند! شاید هم اصلا نمکی در کار نبوده است یا شاید نمک ها را جوری ریختند که مردم متوجه نشن چون از ریا بدشون می یاد ! یا شاید نمک ها هم یخ زده بوده یا نمک ها کم بوده یا ... اصلاً ولش کن بهتره برم به برف های یخ زده جلوی در خونه مون برسم!!!
یاعلیالتماسدعا
**********************************
اصلا حوصله مطلب نوشتن رو نداشتم ولی دیگه با این شرایط عبور و مرور در شهر واقعا خسته شده بودم که گفتم با نوشتن این مطلب حداقل وظیفه خودم رو انجام داده باشم.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : نمازگزار در : 86/10/14 4:41 عصر
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام! در این ایام سرد سال مهمترین مسئله ای که باعث توجه و آگاهی اذهان عمومی به مسائل گذشته در وزارت نفت شد، بحث واردات گاز از ترکمنستان است. من قصد دارم در این مطلب، این مورد و موردی دیگر را کنار هم بگذارم و نتیجه گیری را به شما واگذار نمایم.
1)در سال 1376 قراردادی میان ایران و ترکمنستان منعقد می گردد که طی آن ، جمهوری اسلامی به واردکننده گاز از ترکمنستان تبدیل می شود. این قرارداد که برای واردات یک ماده اصلی و حیاتی در زندگی روزمره مردم است، باید باعث نگرانی مسئولین و آگاهان می شد و به آن تنها به چشم قراردادی کوتاه مدت نگاه می کردند، اما با گذشت ده سال که وزارت نفت، کاملا به این گاز وابسته شد، ترکمنستان در حرکتی قابل پیش بینی،گاز صادراتی خود را قطع نمود تا در قبال آن امتیازاتی از ایران بگیرد و احتمالا قیمت گاز را چند برابر افزایش دهد و البته پذیرش این موضوع از جانب مسئولان ایرانی،دور از ذهن نبوده است،چون از طرف مردم خود برای تامین انرژی تحت فشار هستند و راه دیگری ندارند. (مثال این حرکت را پارسال پس از قطع گاز اروپا توسط روسیه دیدیم. روسیه پس از قطع گاز ، گاز خود را چند برابر به اروپا فروخت)
2)در سال های حکومتداری دولت اصلاحات از سال 1376 تا 1384 نظریه اصلی وزارت نفت در مورد بنزین این بود که: تاسیس پالایشگاه در ایران برای ما صرفه اقتصادی ندارد و بهتر است برای کنترل مصرف بنزین، ماشین ها را تعمیر کنید یا الگوی تولید ماشین را تغییر دهید(!). این جواب که تنها یک فرافکنی از جانب مسئولان این وزارتخانه رمزآلود بود، با تعجب کارشناسان مواجه شده بود. برخی سوالاتی که در برابر این منطق می توان مطرح کرد عبارتند از:
الف) چطور است که برای ما که تولید کتنده نفت هستیم، تولید بنزین نمی ارزد ولی برای کشورهای خارجی این کار صرف دارد به طوری که از 13 کشوری که ما بنزین وارد می کردیم، چند کشور اصلاً تولید نفت نداشتند و نفت خودمان را به بنزین تبدیل می کردند و به ما می فروختند؟!
ب) آیا نمی دانند جمهوری اسلامی هر روز تحت شدیدترین حملات سیاسی و اقتصادی جهانیان است و وقتی در تامین این ماده حیاتی(بنزین) نیازمند آن ها باشیم، حتما آن ها از این اهرم برای دیکته نمودن خواسته های سیاسی شان بر ما استفاده خواهند کرد؟ ( نمود این قضیه در مصوبه کنگره آمریکا در ابتدای تابستان امسال برای تحریم واردات بنزین به ایران بود و خدا می داند اگر بنزین، سهمیه بندی نبود چه بر سر این ملت می آمد.)
ج) ما نفت خود را به صورت خام می فروشیم و این یعنی ازدست دادن میلیاردها دلار سرمایه به دلیل عدم ارزش افزایی نفت.
با عملیاتی که در پالایشگاه روی نفت انجام می شود، ارزش نفت به طور چشم گیری افزایش می یابد که با عدم انجام این کار،خدا می داند چقدر سرمایه از دستمان رفته است!
در پایان بهتر است یادآوری کنم آخرین پالایشگاه افتتاح شده در این کشور نفت خیز، در دوران اصلاحات، به سال 1378 بازمی گردد که شروع ساختش از دولت سازندگی بود.
اصل کلام:
اگر این مملکت بخواهد با نظریه های غربی و ماتریالیستی،اداره شود هیچ گاه به هیچ جا نخواهیم رسید. چون اصل و اساس این کشور با تمام کشور های دنیا فرق می کند. ما در این کشور ولی فقیه داریم، شهادت داریم، ایثار داریم و از همه مهمتر امام زمان(عج) داریم. باید در تمام عرصه ها از داشته های خود بیشترین استفاده را ببریم و هیچ راهی برای وابستگی خود به دیگر کشورها باز نگذاریم و باید تلاش کنیم تا آن ها به ما وابسته شود. ان شاالله
یاعلیالتماسدعا
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : موذّن در : 86/10/12 5:0 عصر
بسم الله الرحمن الرحیم
در روز چهارم شعبان سال 1334هجری قمری مطابق با سال 1297هجری شمسی ، خداوند جلوه ای از رحمتش را با تولد یکی از اولیاء خاصش در شهر تبریز منطقه آذربایجان ایران نشان داد .
حضرت علامه حسن مصطفوی دورانِ کودکی را در شهر تبریز در محضرِ پدر بزرگوارش آقا شیخ عبدالرّحیم زندگی کرد .
پدرش آقا شیخ عبدالرّحیم فرزند شیخ مصطفی از دانشمندانِ شهر و مشهور به زهد و تقوی بوده است . نقل میکنند که او دارای روحیه ای بسیار لطیف و صاف ، و با اینکه از نظر علمی صاحبِ رأی ولی همیشه در سکوت و تواضع کامل به مردم خدمت میکرده است .
و چـون از نظـر مالی در شرایط بسیار خوبی بوده است کمک های زیادی هم به آشنایان داشته است .
دوران دبستان و دبیرستان را بصورت فوق العاده و استثنائی در شهر تبریز ایران گذراند و در ضمن ، شروع به دروس ادبیات عربی و علوم پایه اسلامی نمود .
بعد از مدت کوتاهی از بدو ورود به مدرسه ، اولیای مدرسه متوجّه شدند که وی دارای هوش و استعداد استثنائی و عالی میباشد بطوریکه دروس مدرسه را براحتی و آسانی چند کلاس و مرتبه را در یکسال میگذراند .
در ضمن دروس مدرسه و اخذ دیپلم ، شروع به دروس ادبیات عربی و علوم اسلامی نمود که در سنّ پانزده سالگی تا پایان کتاب رسائل و مکاسب که قسمت مهمّی از علوم دینی میباشد را به پایان رسانیده و سپس در دانشکده الهیات تبریز (معقول و منقول) موفق به اخذ لیسانس و سپس دکترای الهیات گردید .
از سنّ شانزده سالگی تا بیست و سه سالگی را در قم و از بیست و سه سالگی تا بیست و پنج سالگی را در نجف اشرف به تحصیلات علوم دینی و اسلامی مشغول گشت .
و سپس مجدداً به قم مراجعت و به مدت یکسال به تدریس تفسیر قرآن و علوم مرسومه مبادرت فرمود و در بیست و شش سالگی به تهران عزیمت و در همان سال ازدواج نمود .
در تبریز از اساتیدِ مُبرّز و توانمندی چون آقا شیخ علی اکبر اهری و جناب عمو زین الدّینی و در قم از آیت الله حجّت کوه کمره ای در فقه و اصول و در نجف از آیت الله آقا سید ابوالحسن اصفهانی در فقه و از آیت الله آقا میرزا حسین نائینی در اصول و از آیت الله آقا شیخ محمّد حسین اصفهانی هم در فقه و اصول ، استفاده نمود . ایشان فرموده بودند که سید (آقا سید ابوالحسن اصفهانی) شخصِ بزرگ و انسانِ بی نظیری بود .
ایشان در سنّ بیست و شش سالگی در ضمن اینکه دارای دکترای الهیات بوده به عالیترین مرتبه و درجه اجتهاد نائل گردیده که توسط مراجع و دانشمندان و بزرگانِ آن زمان نظیر آیت الله آقا سید ابوالحسن اصفهانی گواهی گردیده بود .
او به چهار زبان تسلط کامل پیدا کرد : ترکی ، عربی ، فرانسوی ، عبری .
وقتی در تهران اقامت نمود بعضی از بزرگان آن زمان ، مخصوصاً آیت الله بروجردی مُصرّانه از ایشان تقاضا نمودند که جهت تدریس به قم مراجعت فرماید ولی ایشان نپذیرفته است .
ایشان زندگی اش را از درآمد تألیف و نشر کتاب ها و نوشته هایی که تألیف میفرموده میگذرانده است .
اکثر علما و دانشمندان و اساتید دانشگاه وقتی متوجّه میشوند که چنین شخصیتی در شهر تهران سکونت دارد و روزانه دو ساعت یعنی ده تا دوازده صبح در محل دفتر انتشارات تشریف می آورد ، در آنجا حاضر گردیده و از ایشان استفاده های علمی و معنوی مینمودند .
ایشان از آن زمان تا پایان عمر مبارک و شریفش را اکثرا در تهران زندگی فرموده است .
علامه مصطفوی دارای تألیفات و نوشته هایی بیش از هفتاد جلد کتاب میباشند .
او انسانی کامل و محقّقی بزرگ و دانشمندی متواضع بود که هیچگاه نخواست که شناخته شود و دانشمندان و محقّقین او را فقط بعنوان دانشمند و محقّقی معنوی میشناسند .
اولین کتابی که تألیف فرموده اند بنام رهنمای گمشدگان در سن بیست و چهار سالگی بوده است ، که یکی از بهترین کتاب های عرفانی در سیر و سلوک میباشد .
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : موذّن در : 86/10/4 5:9 عصر
بسم الرب الضعفا
در حدود یک ماه پیش حرکت خودجوشی در شهر قم به راه افتاد تا فعالیت شرکتهای وابسته به رژیم صهیونیستی در کشور عزیزمان را محکوم کند که از آن جمله شرکت بنتون و نستله بود.
در راستای این اعتراض که در سطح گسترده و با امضای توماری توسط اقشار مختلف مردم همراه بود و نشریه هایی هم برای آگاهی مردم در مورد فعالیت این شرکت ها توزیع شد و با استقبال زیادی همراه بود و همچنین وبلاگی هم توسط ستاد مردمی اطلاع رسانی و حمایت از تحریم کالاهای صهیونیستی افتتاح شد و در آن اخبار جدید و تاریخچه این شرکت ها و اهداف آنها از سرمایه گذاری در ایران تشریح شد، و تمام این تومارها به دفتر ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی ارسال شد تا از ادامه فعالیت آنها جلوگیری کنند، ولی با کمال تاسف می بینیم که روزنامه پرتیراژ جمهوری اسلامی در تاریخ 3 /10/86 در صفحه 14 خود اقدام به تبلیغ افتتاح شرکت بزرگ نستله در ایران و ایجاد نمایندگی رسمی در کشورمان نموده است و این مساله را به بسیار مایه افتخار دانسته و آن را یکی از بزرگترین کارخانه های تولید مواد غذایی در کشورمان دانسته است.....
جای بسی تعجب است که دولت عزیزمان و مجلس شورای اسلامی به چه دلیل مجوز تاسیس این کارخانه ها را صادر می کنند و همچنین یک روزنامه اصلی کشور به چه نیتی اقدام به ترویج و تبلیغ این شرکت ها می کند؟؟ در حالیکه تمام سود آنها به جیب سرمایه داران صهیونیستی می رود و بنابر فرمایش امام خمینی (رحمه الله علیه) تمام این ریالهایی که به آنها برسد تیری بر سینه کودکان فلسطینی می شود....
آیا این جز بی توجهی به درخواست مردم غیور کشورمان نیست؟؟؟ چه کسی جوابگوی این مسائل خواهد بود؟؟؟ این تناقضات را چگونه می توان پذیرفت؟! از طرفی برخی ادعای حمایت از جمهوری اسلامی دارند ونامی به این زیبایی را به یدک می کشند و از طرفی، از دشمنان قسم خورده همین جمهوری اسلامی حمایت می کنند و خم بر ابرو نمی آورند.
****************************
پاورقی: در وبلاگ ستاد مردمی جمایت از تحریم کالاهای اسرائیلی مطالبی کامل و جالب از نستله و دیگر شرکت های اسرائیلی و حامی اسرائیل، می خوانید.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : نمازگزار در : 86/9/19 4:33 صبح
به نام خدا
سلام شهادت امام جواد علیه السلام رو خدمتتون تسلیت عرض می کنم و امیدوارم روزی بیاد که بتونیم به راحتی کاظمین رو زیارت کنیم.
در این مطلب می خوام نظر خودم رو در مورد یه موضوعی با شما در میان بذارم. کلّاً آدمی نیستم که از ابراز نظرم هراس داشته باشم هرچند این ویژگی، تا حالا برام دردسرهایی هم داشته( مثلا وقتی در برگه امتحان پایان ترم از تاخیرهای استاد شدیداً انتقاد کردم، خوششون نیومد و ...!).
حضور احمدی نژاد در اجلاس کشورهای عربی خلیج که در رسانه های داخلی و خارجی بازتاب های فراوانی داشت، باز هم نقطه قوتی در دیپلماسی دولت نهم را به نمایش گذاشت. در این اجلاس که احمدی نژاد به عنوان کانون توجهات تمامی سران کشورها و خبرگزاری ها بود، پیشنهاداتی را مطرح کرد و با تمامی آن کشورها اعلام هم بستگی نمود.
ولی در داخل برخی افراد در صدد کوچک کردن و حتی وارونه نمودن دستاوردهای بلند این سفر هستند! برخی ادعای امارات مبنی بر مالکیت بر جزایر سه گانه را بهانه اشتباه بودن شرکت در این اجلاس عنوان می کنند و برخی هم به عنوان خلیج عربی استناد می کنند و هیاهو به راه می اندازند که چرا رفتی؟! الآن نمی خوام بگم که ادعای امارات با نرفتن ما تغییری نمی کرد و یا این که آن ها کشورهای خلیج عربی نیستند بلکه کشورهای عربی خلیج هستند، بلکه الآن می خوام کمی افق دیدمان را افزایش دهیم و کلان تر فکر کنیم.
دستاوردهای هسته ای دولت قبل ( هر چند در حد صفر بود!) ولی صفر نبود و علت اصلی این عدم نتیجه گیری یک نکته است و آن این که دولت وقت، فقط با سه کشور اروپایی مذاکره می کرد وخود را محدود به آنان کرده بود و آن سه کشور هر طور که می خواستند وضعیت هسته ای ما را به جهان اعلام می کردند و البته در سو نیت آن ها هم شکی نیست.بقیه جهان هم به آن ها اعتماد می کردند و حرفشان را می پذیرفتند حق هم داشتند، چون ما با هیچ کشور دیگری صحبت نمی کردیم.
اما با روی کار آمدن این دولت موجی از سفرها به تمامی کشورهای دنیا از آفریقا و اروپا گرفته تا آمریکای لاتین و آسیا شروع شد تا این که خودمان، حرف خودمان را به گوش سران و مردم کشورهای جهان برسانیم نه روسای سه کشورهای اروپایی. البته این روشنگری نتیجه داد مثلا گروه غیر متعهدها در حمایت از برنامه هسته ای ما بیانیه دادند، سران کشورها حمایت کردند و شد همان طور که می دانید.
پس اشکال کار دیپلماسی دولت قبلی، این بود که خودمان رو در رو با مسئولان و مردم دنیا صحبت نمی کردیم و به دنبال واسطه بودیم و این واسطه ها هر چه می خواستند بر سر ما می آوردند. پس باید اعلام نظرمان بی واسطه باشد. اصرار دولت بر سخنرانی در کشورهای دنیا، سخنرانی در صحن سازمان ملل به طور سالانه( دوره های قبل چهار سال یک بار رئیس جمهور ایران سخنرانی می کرد)، دانشگاه کلمبیا و ... صحتی بر این موضوع است.
در این اجلاس هم فرصتی برای جمهوری اسلامی پیش آمد تا نظرش را به کشورهای عربی و مردم آن اعلام کند، چه دلیلی دارد آن را از دست بدهد؟ آن هم در کشورهایی که بیشترین طرفداران خارجی جمهوری اسلامی و احمدی نژاد قرار دارند!
حفظ آبروی ایرانی در این سخنرانی ها قابل صرفنظر نیست و البته دقت دکتراحمدی نژاد هم در حفظ عزت نفس ایران هم که اصلا توضیح نمی خواد ایشون بارها و بارها با جملاتی تند و قدرتمندانه با کشور های غربی سخن گفته اند و در برابر مردم عادی چهارزانو می زنند و حرف دلشان را گوش می دهند.
در انتها یکی از تاثیرات این حضور را برا تون می گم: یکی از همراهان رئیس جمهور در اجلاس کشورهای خلیج فارس نقل می کنند که:خبرنگاری از نخست وزیر قطر پرسید : چرا وقتی احمدی نژاد اسم خلیج فارس را برد کسی به او اعتراض نکرد و واکنشی نشان نداد؟ نخست وزیر قطر جواب می دهد: حق با ایران است ما درمقطعی اشتباه می کردیم.(!!!)
----------------------------------------------------------------------
پانوشت: با کلیک بر مربع کوچک در ستون سمت راست وبلاگ، می توانید آمارهای کامل وبلاگ رو ببینید.
و باز هم ... یاعلیالتماسدعا
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : موذّن در : 86/9/12 11:7 عصر
متن دست نوشته به این شرح است:
این صحیفه نور که موسوم است به " فص حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه(س)" به مناسبت تخستین کنگره تجلیل و تکریم از عصمه الله الکبری و ثمره شجره الیقین و احسن منازل القرآن و بقیه النبوه و مشکوه الولایه و الامامه ، حضرت فاطمه بنت خاتم الانبیا محمد مصطفی- صلی الله علیه وآله وسلّم – که به فرمان همایون و خجسته رهبر عظیم الشان کشور بزرگ جمهوری اسلامی ایران جناب آیت الله المعظم خامنه ای کبیر – متع الله الاسلام و المسلمین بطول بقائه الشریف – در ساری مازنداران ایران برگزار می شود؛ با سلام و تحیّت خالصانه و ارائه اردات بی پیرایه، و درود و نوید جاوید ، به حضور آن قائد ولیّ وفیّ ، و رائد سائس حفیّ ، مصداق بارز " نرفع درجات من نشاء" تقدیم می گردد، و عرض می شود:" یا ایها العزیز جئنا ببضاعه مزجاه " دادار عالم و آدم همواره سالار و سرورم راسالم و مسرور دارد.
14/6/1376
المتمسّک بذیل الولایه: حسن حسن زاده آملی
کلمات کلیدی :
امام خامنه ای،
علامه حسن زاده
ارسالکننده : موذّن در : 86/9/12 10:52 عصر
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام رفقا! مدتی است با هم قرار گذاشته ایم هر هفته یک مطلب در مورد زندگی و خاطرات علمای بزرگ بنویسیم تا بتوانیم آن ها را الگوی خود قرار دهیم و از زندگی آن ها درس بیاموزیم. و از طرفی چند روزی است که دوستان پیشنهاد داده اند تا در مورد رهبر عزیزمان بیشتر بنویسیم تا ایشان را بهتر بشناسیم و با اخلاق و صفاتشان آشنا تر شویم به همین خاطر فرصت را غنیمت شمرده و مطلبی از زبان عارف کامل، حضرت آیت الله حسن زاده آملی (حفظه الله) که به حق از اولیای الهی است، در وصف رهبرمان می آوریم.
ایشان پس از آن که کتاب نفیسی در وصف حضرت فاطمه الزهرا(سلام الله علیها) تالیف فرمودند، در ابتدای این کتاب با بیانات بسیار زیبا و ارزشمندی اثر خودشان را به مقام معظم رهبری هدیه کرده اند که اوج مقام آقا را در کلمات حضرت علامه می توان دریافت. متن این نامه با دست خط خود ایشان در زیر آمده است:
متن تایپ شده نامه را اینجا بخوانید.
شاید شما هم با خواندن این مطلب، به این فکر افتاده اید که مگر حضرت علامه ، که خود یکی از مقربان درگاه خداوند است، در وجود رهبر انقلاب چه دیده اند که این طور ایشان را مورد توصیف و خطاب قرار می دهند. بله رفقا! آن ها چشم دل دارند و ما چشم ظاهر، چیزهایی می بینند که بدون چشم دل هرگز نمی توان آن ها را درک کرد.
خداوند نعمتی به ما عطا فرموده است که برای شناخت منزلت و بزرگی آن همان نوشته بالا کافی است، ولی آن طور که باید قدر آن را نمی دانیم و حق آن را ادا نمی کنیم. در پایان فقط این جمله را می گویم که آگاه باشیم وجود این نائب امام زمان است که این همه برکت و نعمت را برای ما ایرانیان بلکه تمام مسلمانان آورده است. پس برای طول عمرشان و تعجیل در فرج امام زمان(عج) دعا کنیم.
به امید آن روز که انتظارش شیرین است...
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : موذّن در : 86/8/19 11:57 عصر
به نام خدا
سلام از اینکه به جمع شما وبلاگی ها پیوستم خوشحالم ولی همین اول اینو بهتون مژده بدم که قرار نیست این حقیر زیاد مزاحمتون بشه.
حالا یه خبر داغ داغ براتون دارم ولی با خوندنش فکر نکنید من سیاسیم چون ربطی به سیاست نداره فقط باعث افتخار هممونه ... منتظرتون نمیذارم :
یادتونه چند روزه پیش آقای پوتین اومده بود ایران و در دیدار یه روزه اش با آقا هم ملاقات داشت چند تا از اطرافیانه آقای پوتین این روزا گفتند وقتی مسئولان تشریفات ریاست جمهوری روسیه درباره مقام رهبری و جایگاه ولایت فقیه به او توضیحاتی داده بودند وی در طول مسیر خود از روسیه تا ایران مدام از اطرافیان خود می پرسید که من چگونه باید رفتار کنم؟ وقت ملاقات من با ایشان در چه زمانی است و ایشان را چگونه خطاب کنم؟ حتی نقل کردند که او درخواست می کند که اگر در ملاقات با ایشان عرف بر این است که پابرهنه در دیدار حاضر شوند وی نیز اینگونه و پابرهنه باشد.
پوتین پس از ملاقات با رهبری با اشاره به درایت و تیزبینی آیت الله خامنه ای(حفظه الله) می گوید: حکیم بزرگی در ایران نشسته است که به ذهن من خطور نمی کرد او تا به این حد همه جانبه نگر باشد. او حکیم است و با وجود درایت و هوش ایشان هیچ خطری ایران را تهدید نمی کند.
این حرفا از یه رئیس جمهور کشور ابرقدرتی مثل روسیه نشانه عظمت و الهی بودن رهبر عزیزمان است انشاءالله خدا تا ظهور منجی به ایشان طول عمر بدهد....
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : نمازگزار در : 86/5/12 5:4 عصر
قسمتی از پیام امام خمینی(رحمه الله علیه) به مناسبت فاجعه دردناک مکّه
برای ملت بزرگ و قهرمانی همچون مردم عزیز کشورمان که تجربه چندین ساله انقلاب را دیده اند و نقاب از چهره ها و نیرنگ های ایادی آمریکا چون شاه و صدام را در حمله به عزاداران حسینی و آتش زدن قرآن ها و مساجد برداشته اند، این حوادث ، غیر مترقبه و شگفت آور نیست که دوباره دست کثیف آمریکا و اسرائیل از آستین ریاکاران و سردمداران کشور عربستان و خائنین به حرمین شریفین به درآید .
جمهوری اسلامی ایران الحمدلله در میان زائران خانه حق از ملیت ها و نژادها و کشورها و حتی در خود عربستان طرفداران بسیار زیاد و دوستان صادق و وفاداری پیدا نموده است که برای گواه و شهادت حقانیت ما و معرفی ابعاد قتل عام خونبار مسلمانان به دست خادم الحرمین و انتقال حقایق تلخ روز حادثه به مردم جهان ما را یاری دهند. و چه بهتر که بلافاصله و در حالی که اجساد عزیزان ما بر زمین افتاده اند، صدام و حسین اردنی و حسن مراکشی به حمایت از جنایت آل سعود اعلام همبستگی نمایند، گویی عربستان سنگر بزرگی را فتح کرده است و در کشتن صدها زن و مرد بیدفاع مسلمان و به رگبار مسلسل بستن آنان و عبور از روی اجساد مطهر آنان به پیروزی نظامی بزرگی نایل آمده است که به یکدیگر تبریک می گویند و حال آن که جهان در این ماتم نشسته و دل پیامبر خاتم شکسته است.
اگر می خواستیم پرده از چهره کریه دست نشاندگان آمریکا برداریم و ثابت کنیم که فرقی بین محمدرضا خان و صدام آمریکایی و سران حکومت مرتجع عربستان در اسلام زدایی و مخالفتشان با قرآن نیست و همه نوکر آمریکا هستند و مامور خراب کردن مسجد و محراب و مسئول خاموش نمودن شعله فریاد حق طلبانه ملت ها، باز به این زیبایی میسر نمی گردید، و همچنین اگر می خواستیم به جهان اسلام ثابت کنیم که کلیدداران کنونی کعبه لیاقت میزبانی سربازان و میهمانان خدا را ندارند و جز تامین آمریکا و اسرائیل و تقدیم منافع کشورشان به آنان کاری از دستشان برنمی آید، به دین سعود، این وهابی های پست بی خبر از خدا به سان خنجرند که همیشه از پشت در قلب مسلمانان فرو رفته اند، به این اندازه که کارگزاران ناشی و بی اراده حاکمیت سعودی در این قساوت و بیرحمی عمل کرده اند، موفق نمی شدیم و حقا که این وارثان ابی سفیان و ابی لهب و این رهروان راه یزید روی آنان و اسلاف خویش را سفید کرده اند.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته روح الله الموسوی الخمینی
صحیفه نور جلد 20 صفحه 134 ، تاریخ: 12/5/66
کلمات کلیدی :