سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شگفت است از رشگ بران که غافلند از تندرستى مردمان . [نهج البلاغه]

پرواز ؛ دست در دست مادر!

ارسال‌کننده : نمازگزار در : 92/2/13 3:46 عصر

 

سلام بانو

دلم هوایی حرمت شد! درست است همین نزدیک “پارکینگ شرقی حرم مطهر” زندگی می کنم ولی چه کنم؟! هوایی شد!

اصلا مگر دل دور و نزدیک می شناسد؟!

هوا که از این دور و نزدیک ها ندارد!

اصلا ما اگر هوایی نشویم باید به خودمان شک کنیم

ما که هوای شهرمان هر روز سحر از مسجد اعظم می گذرد

در صحن آیینه چرخی می زند

و از شبستان منتشر می شود به همه جای شهر

با این هوا، زمینی باشی خیلی زشت است

اصلا هوایی شدن کار ماست

پرواز دست در دست مادر

و چقدر دوست دارم این هوایی شدن ها را

راستش را بخواهی هوایی شدن را از بچگی یاد گرفته ایم!

از همان موقع که در صحن آیینه دست مادرمان را رها می کردیم و می دویدیم

همان موقع که دو دستمان را بال می کردیم و مثل کبوترها-به خیال خودمان- پرواز می کردیم

و در اوج این پرواز نگاهی به مادر می انداختیم و فکر می کردیم: انگار یادش رفته داد بزند:

آهای پسر! کجا می ری! دستت رو از دستم جدا نکن! برگرد گم میشی!

بی خبر از اینکه دستمان جدا نشده است! الآن هم دستمان در دستان مادرمان است!

همین پروازها بود که امروز هوایی هستیم!

 




کلمات کلیدی : قم، دلنوشته، روز مادر، تولد حضرت زهرا، حضرت معصومه، حرم حضرت معصومه، حرم قم