سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از جمله چیزهایی که پستی دنیا را به تو نشان می دهد، آن است که خداوند ـ جلّ ثناؤه ـ بساط آن را از رویت وجّه و اختیار، از سرِ اولیا و دوستانش برکشیده و از روی آزمون و فتنه، آن را برای دشمنانش گسترده است. [امام علی علیه السلام]

حدیثی از امام حسن(علیه السّلام)

ارسال‌کننده : نمازگزار در : 86/7/6 1:55 صبح

به نام خدا

سلام. میلاد امام حسن(علیه السلام) تموم شد، به همین راحتی! مواظب باشیم که شب های قدر رو از دست ندیم. این آخرین پستی است که به مناسبت این ولادت می نویسم. در اینجا سعی کردم یک حدیث زیبا رو براتون بیارم و ازتون خواهش کنم بعد از خوندنش، 60 ثانیه، حداقل 60 ثانیه فکر کنید. به خدا ضرر نمی کنید!

قال الحسن بن علی(علیهما سلام): «وَ اعْلَمُوا عِلْمًا یقینًا أَنـَّکُمْ لَنْ تَعْرِفُوا التُّقى حَتّى تَعْرِفُوا صِفَةَ الْهُدى، وَ لَنْ تُمَسِّکُوا بِمیثاقِ الْکِتابِ حَتّى تَعْرِفُوا الَّذى نَبَذَهُ وَ لَنْ تَتْلُوَا الْکِتابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ حَتّى تَعْرِفُوا الَّذى حَرَّفَهُ، فَإِذا عَرَفْتُمْ ذلِکَ عَرَفْتُمُ الْبِدَعَ وَ التَّکَلُّفَ وَ رَأَیتُمْ الْفِرْیةَ عَلَى اللّهِ وَ التَّحْریفَ وَ رَأَیتُمْ کَیفَ یهْوى مَنْ یهْوى.»


من فقط به یه نکته از حدیث که به ذهنم رسید اشاره کنم و اون هم این که:طبق حدیث برای تمسّک به قرآن باید کسانی را که آن را از خود دور کرده اند بشناسیم و این یعنی دستور امام مجتبی(ع) به دشمن شناسی. دیگه از این صریح تر نمی شه! دفاع از جان و عقاید مسلمانان با گوشه نشینی و عدم توجه به دشمنان اصلا حاصل نمی شه باید ببینیم اونا چی می گن و با چی می خوان ما رو از قرآن دور کنن تا خودمون رو واکسینه کنیم(!)



کلمات کلیدی : حدیث، امام حسن، دشمنان، قرآن

لبخند امام حسن مجتبی (علیه السلام)

ارسال‌کننده : نمازگزار در : 86/7/5 9:19 عصر

 یا الله

سلام ! امیدوارم از ایّام باسعادت ولادت چهارمین معصوم آل الله،  حضرت امام حسن مجتبی (علیه السّلام) استفاده کرده باشین. در قسمت های قبلی از تولد امام حسن(ع) و یکی از مهمترین فعالیت های امام حسن یعنی قائله ایشان و معاویه(علیه اللعنه) پرداختیم. حالا می خواهیم چندتا داستان قشنگ و کوتاه از ایشون رو با هم مرور کنیم. ان شاالله مورد عنایت ایشون قرار بگیریم.

امام حسن(ع) هیچ نگفت تا سخنان آن مرد به پایان رسید. آنگاه رو به او کرد و با چهره ای گشاده و متبسم سلام کرد و فرمود:
«ای مرد محترم گمان می کنم تو غریبی و چیزهایی چند بر تو اشتباه شده است. اکنون اگر از ما چیزی  بطلبی، از تو خشنود می شویم. اگر چیزی بخواهی به تو می دهیم. اگر هدایت و ارشادی بطلبی هدایتت می کنیم. اگر کمک کاری بخواهی در اختیارت می گذاریم. اگر گرسنه باشی، تو را غذا می دهیم. اگر به جامه ای نیازمند باشی به تو می پوشانیم. اگر از جایی رانده شده ای پناهت می دهیم. اگر حاجتی داری، برمی آوریم و اگر بار خویش به خانه ما فرود آوری و مهمان ما باشی، تا به هنگام رفتن از تو پذیرایی می کنیم. در خانه ما به روی تو گشاده است.»
مرد شامی که این سخنان را شنید، سخت گریست و گفت:
«گواهی می دهم که تویی خلیفه خدا بر روی زمین. خدا خود بهتر می داند رسالت و خلافت خویش در کجا قرار دهد. پیش از آنکه تو را ملاقات کنم،(به دلیل تبلیغات باند معاویه(علیه اللعنه)) تو و پدرت علی، نزد من دشمن ترین خلق بودید و اکنون محبوب ترین خلق خدائید.»


امام حسن علیه السلام دوست بذله گو و شوخ طبعی داشت که گهگاه خدمت آن حضرت می رسید و با سخنان خود مایه شادی آن بزرگوار را فراهم می ساخت. مدتی بود که او به امام سر نمی زد تا آنکه که یک روز نزد حضرت آمد. امام علیه السلام فرمود: «چه طوری؟» مرد پاسخ داد: « نه چنانم که خدا دوست می دارد، نه چنانم که شیطان دوست می دارد و نه چنانم که خودم دوست می دارم.»

امام حسن علیه السلام از این حرف خنده اش گرفت و با تعجب پرسید: «چرا؟» مرد عرض کرد: «زیرا خدا دوست دارد که از او اطاعت کنم و نافرمانی اش نکنم که چنین نیست. شیطان هم دوست دارد که مدام نافرمانی خدا کنم و اصلاً اطاعت نکنم که چنین نیز نیستم (و گاهی حرف خدارا گوش می دهم.) خودم هم دوست دارم که هرگز نمیرم، چنین نیز نیستم (و روزی باید بمیرم)».




کلمات کلیدی : امام حسن، لبخند، آخرت

صلح امام حسن؛ چرا و چگونه ؟!؟

ارسال‌کننده : نمازگزار در : 86/7/5 5:59 عصر

مواد قرار داد امام حسن (ع) و معاویه(لعنه الله علیه) به زبان شهید مطهری(ره)

سلام !‏یکی از برگه های زرین تاریخ اسلام که در زمان امام حسن مجتبی(ع) رخ داد، صلح امام با معاویه بود. در ولادت امام حسن(ع)، چه خوبه که به این قضیه کمی توجه کنیم تا این اشتباه پیش نیاد که امام حسن می تونس ولی نخواس بجنگد!!! حال با دقت سخن روان و شیوای شهید مطهری را در این مورد می خوانیم و لذّت می بریم!

حال من مقدارى از مواد قرار داد را برایتان مى خوانم تا ببینید وضع قرار داد چگونه بوده است . مواد قرار داد را به این شکل نوشته اند :

1حکومت به معاویه واگذار مى شود بدین شرط که به کتاب خدا و سنت پیغمبر و سیره خلفاى شایسته عمل کند .

در اینجا لازم است مطلبى را عرض کنم : امیرالمؤمنین یک منطقى دارد و آن منطق این است که مى گوید من به خاطر اینکه خودم خلیفه باشم یا دیگرى ، با اینکه خلافت حق من است قیام نمى کنم ، آن وظیفه مردم است ، من آنوقت قیام مى کنم که آن کسى که خلافت را بر عهده گرفته است کارها را از مجرا خارج کرده باشد ، در نهج البلاغه است : و الله لاسلمن ماسلمت امور المسلمین و لم یکن فیها جور الا على خاصة  یعنى مادامى که ظلم فقط بر شخص من است که حق مرا از من گرفته اند ، و منهاى این سایر کارها در مجراى خودش است ، من تسلیمم ، من آنوقت که کارهاى مسلمین از مجرا خارج شده باشد، قیام مى کنم.

این ماده قرار داد این است و در واقع امام حسن اینچنین قرار داد مى بندد : مادامى که ظلم فقط به من است و مرا از حق خودم محروم کرده اند ولى آن غاصب متعهد است که امور مسلمین را در مجراى صحیح اداره کند من به این شرط حاضرم کنار بروم .

2پس از معاویه حکومت متعلق به حسن است و اگر براى او حادثه اى پیش آمد متعلق به حسین. این جمله مفهومش این است که این صلح یک مدت موقتى دارد ، نه اینکه امام حسن گفت دیگر ما گذشتیم و رفتیم ، این تو و این خلافت ، تا هر وقت هر کار مى خواهى بکن ، نه ، تا معاویه هست ، این صلح تا زمان معاویه است ، شامل بعد از زمان معاویه نمى شود ، پس معاویه حق ندارد براى بعد از زمان خودش توطئه اى بچیند : و معاویه حق ندارد کسى را به جانشینى خود انتخاب کند.

3 معاویه در شام لعن و ناسزاى به امیرالمؤمنین را رسم کرده بود . این را در متن صلحنامه قید کردند که باید این عمل زشت موقوف باشد :معاویه باید ناسزا به امیرالمؤمنین ولعنت بر او را در نمازها ترک کند و على را جز به نیکى یاد ننماید که این را هم معاویه تعهد و امضاء کرد . اینها روى على تبلیغ مى کردند ، مى گفتند على را ما به این دلیل لعنت مى کنیم که - العیاذ بالله - او از دین اسلام خارج شده بود . آدمى که اینجا امضا مى دهد ، لااقل این مقدار اتمام حجت بر اوشده که تو اگر على را یک آدمى مى خوانى که واقعا مستحق لعن است پس چرا متعهد مى شوى که او را جز به نیکى یاد نکنى ، و اگر مستحق لعن نیست و آنطور که متعهد شده اى درست است پس چرا اینطور عمل مى کنى ؟ ! که بعد ، این را هم زیر پا گذاشت و تا نود سال این کار ادامه پیدا کرد .

4بیت المال کوفه که موجودى آن پنج میلیون درهم است مستثنى است و تسلیم حکومت شامل آن نمى شود و معاویه باید هر سالى دو میلیون درهم براى حسن(ع) بفرستداین قید را کرده بودند براى همین که مى خواستند نیاز شیعیان را از دستگاه حکومت معاویه رفع کنند که اینها مجبور نباشند ، و بدانند اگر نیازى داشته باشند مى شود خود امام حسن وامام حسین مرتفع کنند .و بنى هاشم را از بخششها و هدیه ها بر بنى امیه امتیاز دهد و یک میلیون درهم در میان بازماندگان شهدایى که در کنار امیرالمؤمنین در جنگهاى جمل و صفین کشته شده اند تقسیم کند و اینها همه باید از محل خراج دارابجرد تأدیه شود . دارابجرد در اطراف شیراز است که خراج و مالیات این نقطه را به بنى هاشم اختصاص دادند .

مردم در هر گوشه از زمینهاى خدا ، شام یا عراق یا یمن و یا حجاز ، باید در امن و امن باشند و سیاهپوست و سرخپوست از امنیت برخوردار باشند و معاویه باید لغزشهاى آنان را نادیده بگیرد مقصود کینه توزیهایى است که به گذشته مربوط مى شود ، چون اینها اغلب کسانى بودند که در گذشته با معاویه در صفین جنگیده اند و هیچکس را بر خطاهاى گذشته اش مؤاخذه نکند و مردم عراق را به کینه هاى گذشته نگیرد . اصحاب على در هر نقطه اى که هستند در امن و امان باشند و کسى از شیعیان على مورد آزاد واقع نشود و یاران على بر جان و مال و ناموس و فرزندانشان بیمناک نباشند و کسى ایشان را تعقیب نکند و صدمه اى بر آنان وارد نسازد ، و حق هر حقدارى بدو برسد و هر آنچه در دست اصحاب على است از آنان باز گرفته نشود . خواستند نشان بدهند که ما از حالا به روش تو بد بین هستیم .

اینها بود مجموع مواد این قرار داد . معاویه به امام(ع) گفت هر چه تو در آن صلحنامه بگنجانى من آن را قبول دارم . امام حسن هم این شرایط را در صلحنامه گنجانید . بعد هم معاویه با قسمتهاى خیلى زیادى که من خدا و پیغمبر را ضامن قرار مى دهم ، اگر چنین نکنم چنان ، اگر چنین نکنم چنان ، همه این شرایط را گفت و این قرار داد را امضا کردند .

بنابراین به نظر نمى رسد که در صلح امام حسن ، در آن شرایطى که امام حسن(ع) مى زیست ایرادى باشد ، ومقایسه کردن میان صلح امام حسن در مسند خلافت با قیام امام حسین به عنوان یک معترض ، با اینهمه اختلافات دیگرى که عرض کردم مقایسه صحیحى نیست ، یعنى به نظر اینجور مى رسد که اگر امام حسن در آنوقت نبود و بعد از شهادت امیرالمؤمنین امام حسین خلیفه شده بود ، قرار داد صلح امضا مى کرد ، و اگر امام حسن(ع) تا بعد از معاویه زنده بود ، مثل امام حسین(ع) قیام مى کرد ، چون شرایط مختلف بوده است .

تاریخ اسلام در آثار شهید مطهرى - جلد دوم

السلام علیکم یا ائمه البقیع




کلمات کلیدی : امام حسن، صلح، معاویه

میلاد امام حسن مجتبی(ع) مبارک باد

ارسال‌کننده : نمازگزار در : 86/7/5 3:11 صبح

به نام خدا

سلام! میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام مبارک باد

قصد به روز کردن نداشتم.تا حالا هیچ وقت این جوری نبودم انگار دیوونه شدم نمی دونم چمه خیلی حیروون و سرگردون شدم. انگار دل از بقیع بر نگشته! (وبلاگ، شخصی نیست و الّا شاید خیلی راحت تر حرف می زدم.)

خلاصه؛ برای این که یه ذره حالم بهتر بشه سعی کردم سرم رو گرم کنم مثلا نمازخونه رو تزئین کردم، سری لامپ زدم و ... در آخر هم می خوام وبلاگ رو به روز کنم (چه کار مهمّی!!!) اون هم کاملا امام حسنی(ع)‏.




کلمات کلیدی : امام حسن، میلاد