سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و از سخنان آن حضرت است ، چون کسى از او پرسید : « رفتن ما به شام به قضا و قدر خدا بود ؟ » پس از گفتار دراز ، و این گزیده آن است : ] واى بر تو شاید قضاء لازم و قدر حتم را گمان کرده‏اى ، اگر چنین باشد پاداش و کیفر باطل بود ، و نوید و تهدید عاطل . خداى سبحان بندگان خود را امر فرمود و در آنچه بدان مأمورند داراى اختیارند ، و نهى نمود تا بترسند و دست باز دارند . آنچه تکلیف کرد آسان است نه دشوار و پاداش او بر کردار اندک ، بسیار . نافرمانیش نکنند از آنکه بر او چیرند ، و فرمانش نبرند از آن رو که ناگزیرند . پیامبران را به بازیچه نفرستاد ، و کتاب را براى بندگان بیهوده نازل نفرمود و آسمان‏ها و زمین و آنچه میان این دو است به باطل خلق ننمود . « این گمان کسانى است که کافر شدند . واى بر آنان که کافر شدند از آتش . » [نهج البلاغه]

بلوتوث های پلاکی

ارسال‌کننده : نمازگزار در : 87/1/4 8:0 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام! ابتدای اردوی بلاگ تا پلاک 2 قصد داشتم اتفاقات و خاطراتم رو بنویسم ولی فقط تا بعدازظهر روز دوم این کار دوام آورد!  فعلاً همین چند خط رو بخونید تا ببینیم بعداً خدا چی می خواد:

از قطار پیاده می شیم، ‏ایستگاه اندیمشک، همین جوری الکی الکی گریه ام می یاد! نمی دونم چرا ،‏شاید فکر می کنم تو راه آهن اندیمشک پیاده شدم پس رزمنده ام!!! یا شاید دوکوهه این حس رو بهم می ده، شاید چفیه، شاید این همه جوونِ پایه دور و برم، ‏شاید بلوتوث های پلاکی(1) ، ‏شاید نخل های اندیمشک یا شاید ... مثل این که فهمیدم ... راه آهن اندیمشک، ‏دوکوهه،‏ چفیه، جوون های دور و برم، بلوتوث های پلاکی،‏ نخل های اندیمشک باعث شدن تا باورم بشه به جای مقدسی اومدم و در جای مقدس چی بهتر از گریه!!!

چه جالب ... هر شهری به چیزی می بالد... یه شهر افتخارش داشتن بلندترین برج دنیاست ... یه شهر شهرتش به دلیل قدیمی ترین آثار باستانی اش است... یه شهر هم به ساحل زیبا و جنگل های انبوهش می بالد... اما اندیمشک به هزار شهیدش می بالد، این را از تابلوی ورودی شهر به خوبی می توانی بفهمی ... راستی ما به چه می بالیم؟!

دوکوهه با چمن ها و درخت هایش،‏ با تانک هایش، با ساختمان های خرابه اش، حتی با حسینیه (تخریبش) دلم را نبرد؛ دلم پیش حاج احمد متوسلیان جا ماند؛ حاجی خودت نگهدار دلم باش!!!

پا نوشت:
1) بلوتوث های پلاکی شامل بلوتوث هایی بود که بر و بچه های زحمت کش اردو تهیه کرده بودن و انصافاً کار جدید،‏ جذاب و بسیار زیبایی بود.
این بلوتوث ها به صورت روزانه بین  وبلاگ نویسانی که از نعمت بلوتوث بهره مند بودند(!)، ‏رد و بدل می شد که شامل اطلاعاتی کامل و جامع و مختصر از مناطق جنوب بود که به دلیل جدید بودن روش ،‏ مورد توجه خاص وبلاگ نویسان قرار گرفته بود.
اون قدر مطالب این بلوتوث ها جامع و کامل بود که اکثر صحبت های راویان ارتش، برامون پس از خواندن این بلوتوث ها تکراری می شد. (خدا خیرشون بده، ایشالله از بلوتوث های بهشتی قسمتشون بشه!!!) برای قدردانی خیلی کوچیک از این عزیزان ،‏با اجازه شون اسم این مطلب رو بلوتوث های پلاکی گذاشتم.

یاعلیالتماسدعا




کلمات کلیدی :