اگر قسمتت شد و ...
بسم الله الرحمن الرحیم
شرهانی شرهانی شرهانی، فکّه فکّه فکّه ، طلائیه طلائیه طلائیه ، شلمچه شلمچه شلمچه ... تلاش نکن فایده نداره اگر هزار بار دیگر هم این کلمات را تکرار کنی مفهومشان را متوجه نمی شوی. بهت برنخوره ولی تا وقتی روی صندلی پشت کامپیوتر نشسته ای و ماوس زیر دستت است، نمی فهمی که پوست و گوشت و خون معلق در هوا یعنی چه. بله معلق در هوا!
اگر قسمتت شد شرهانی رفتی و باز هم قسمتت شد در شرهانی باد و غبار به راه بود، می فهمی که پوست و گوشت و استخوان رزمندگان معلق در هوا، که بیست سال پیش در این خاک به زمین افتاده اند، یعنی چه!!!
اگر قسمتت شد و شلمچه رفتی و باز هم قسمتت شد غروب شلمچه را دیدی و باز هم قسمتت شد غروب جمعه در شلمچه بودی، می فهمی وقتی می گویم شلمچه بوی قدمهای امام زمان(عج) می دهد یعنی چه!
اگر قسمتت شد و طلائیه رفتی و باز هم قسمتت شد پابرهنه روی آن خاک پاک قدم گذاردی، می فهمی که جایی که حضرت عباس(ع) به آن جا قدم می گذارد، یعنی چه.
پس خیلی باید ببخشی! تو که الآن چیزی از آن جا نمی فهمی من چه بگویم!!!
ان شاالله در پست بعدی بیشتر سعی می کنم حال و هوای جنوب رو برات مجسّم کنم. التبه از زاویه ای بهتر!
کلمات کلیدی :