سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هیچ حرکتی نیست، مگر آنکه در آن نیازمند شناختی هستی . [امام علی علیه السلام]

درس نمایندگی مجلس(2)

ارسال‌کننده : نمازگزار در : 86/12/10 7:33 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

فقط دو هفته تا انتخابات مجلس شورای اسلامی باقی مانده است. در این انتخابات حسّاس که به گفته مقام معظم رهبری: "مهمترین موضوع مملکت در امسال انتخابات است،"‏ مهمترین وظیفه مردم نیز رای دادن به افراد اصلح است. وظیفه خودمون دونستیم که برخی خصوصیات بی نظیر شهید مدرس ، رو به اطلاع شما برسونیم تا ان شاالله به نمایندگانی رای دهیم ( و رای دهید) که به این خصوصیات نزدیک باشند.

1. یکی از روزها، عده ای از نمایندگان به مناسبتی به خانه شهید مدرس می آیند و یکی از نمایندگان رو به شهید مدرس می گوید: "حضرت آقا! من از طرف قاطبه نمایندگان استدعایی دارم که امیدوارم اجابت گردد. حقوق هر نماینده یکصد تومان است که برای اداره زندگی بسیار کم است. ترتیبی دهید که مجلس این مبلغ را به دویست تومان افزایش دهد. "
مدرس در جواب می گوید:" نظر شما درست یا غلط ،‏ درباره آن بحثی ندارم،‏ ولی روزی که شما ( به عنوان نماینده) انتخاب شدید مشخص بود که حقوق شما صد تومان است و با رضایت وکالت را انتخاب کردید. اگر حالا ناراضی هستید باید استعفا دهید و اعلام کنید که ما حاضریم با حقوق دویست تومان نمایندگی را قبول کنیم. اگر موکلین باز به شما رای دادند، حق دارید دویست تومان بگیرید. غیر از این راهی نیست."( نتیجه گیری با خودتون فقط بگم که : قابل توجه نمابندگانی که می خواستند مدت نمایندگی خودشون را زیاد کنن و از زمان دولت کم کنن!)

شهید سیّد حسن مدرس

2. صاحب منصبی از جانب رضاخان برای مدرس ده هزار تومان( که آن موقع پول هنگفتی بوده است) می آورد و به مدرس می گوید: "بگیر و دیگر هیچ مگو." مدرس در جواب می گوید: "پول را زیر تشک بگذار و برو و به اربابت بگو تا دینار آخرش خرج نابودی تو خواهد شد. اگر راضی بود که هیچ وگرنه بیا و از همان جا بردار و برو!"

3. رفتار عبرت آموز دیگری از شهید مدرس این که : روزی یکی از نمایندگان مجلس که طرفدار رضاخان و از رشوه گیران او بوده به شهید مدرس می گوید: "آقا! اگر با رضاخان بسازید بهتر می توانید به مردم خدمت کنید. او به شما علاقمند است و به شما ارادت دارد."

اما مدرس جواب می دهد: "سردار سپه دو عیب بزرگ دارد: اولاً دروغگو است و ثانیاً طمع وی حد و مرزی ندارد. لذا من نمی توانم با او کنار بیایم."

منبع داستان اول: به نقل از" سید عبدالباقی مدرس"، داستان دوم:" کتاب مردان علم در میدان عم"ل و داستان سوم:" کتاب مدرس"

یاعلیالتماسدعا




کلمات کلیدی :